آرشیو، 31 شهریور 1394 - 19:30

به لطف همسایه مهربانم، اعصابم روی ویبره است!

روزگاری نه چندان دور حیاط‌های بزرگ خانه‌های ویلایی و قدیمی، اندرونی و بیرونی نسبتا  وسیع و دار و درخت و فضای سبز آن منازل افسانه‌ای، آن قدر فضا برای اهالی یک خانه فراهم می‌کرد که نه صدا به صدا می‌رسید و نه اعصابها و روان‌ها این قدر دستخوش لرزه‌ بود. اما این روزها در این قوطی کبریتهای کوچک به اسم آپارتمان با این دیوارهای نازک‌تر از کاغذ گویی اعصاب همه روی ویبره است، مدام در تنش و لرزه و پس‌لرزه زندگی می‌کنیم...

کرج - امید بانوان؛ تیلدا حسینی؛ روزگاری نه چندان دور حیاط‌های بزرگ خانه‌های ویلایی و قدیمی، اندرونی و بیرونی نسبتا  وسیع و دار و درخت و فضای سبز آن منازل افسانه‌ای، آن قدر فضا برای اهالی یک خانه فراهم می‌کرد که نه صدا به صدا می‌رسید و نه اعصابها و روان‌ها این قدر دستخوش لرزه‌ بود. اما این روزها در این قوطی کبریتهای کوچک به اسم آپارتمان با این دیوارهای نازک‌تر از کاغذ گویی اعصاب همه روی ویبره است، مدام در تنش و لرزه و پس‌لرزه زندگی می‌کنیم، به جای عرق بیدمشک زیر سایه درختهای تناور بید و گردوی آن زمان، مشت مشت قرص اعصاب می‌خوریم با حسرت یک روز آرامش و زیر سایه همسایگانی که از فرهنگ همسایه‌داری چیزی نشنیده‌اند غصه می‌خوریم به امید روزی که از دست این همسایگان جهنمی رها شویم!

تقریبا عادت کرده‌ایم به شنیدن صدای میهمانان همسایگان‌مان و اگر آخر هفته‌ای بیاید و صدای بلند احوال‌پرسی آنان را در پلکان و راهروی منازل نشنویم، اگر هنگام سوار شدن صدای وعده و وعیدهای مهربانانه‌ آنها را برای قرار ملاقاتهای بعدی نشویم و اگر خدای نکرده در این همه هرج ومرج و سر و صدای نیمه‌شب خواب به چشمان بیاید و صدای آن بوق نهایی خداحافظی و کوبیده شدن بلند در پارکینگ را نشنویم، احساس گناه خواهیم کرد که چرا آخرین پرده از این تراژدی غم‌انگیز میهمانی آخر هفته همسایه مردم آزارمان را نشنیده‌ایم!

 گاهی که ار فرط خستگی به ویژه خستگی ذهنی دوست داریم زودتر به رختخواب برویم با خودمان عهد می‌کنیم که به هیچ وجه از ضمیر ناخودآگاهمان خطور نکند که قرار است سهم امروز من از زندگی پیاله‌ای آرامش در خواب شب‌هنگام زودتر از موعد باشد! چرا که به کسری از ثانیه همسایه خوب طبقه بالا تصمیم می‌گیرد ماشین لباس‌شویی را فارغ از تمام هشدارهای ساعت مصرف و کمبود آب و توجه به حقوق همسایه روشن کند؛ این یعنی بالشی بر سرت بگذاری، همزمان با صدای چرخش ماشین لباس‌شویی همسایه تو نیز تمام چرک‌های ذهنی‌ات را بشویی. مدام به افکارت چنگ می‌زنی، سرت سنگین و بالش داغ می‌شود اما کار لباس‌های همسایه تمام نمی‌شود. ناامیدانه قسمت سرد بالش را زیر سرت می‌گذاری دوباره در  افکار منفی‌ خود غوطه‌ور می‌شوی و این بار تصمیم می‌گیری با همسایه‌ات مثل همان قسمت سرد بالش، سرد و بی‌روح رفتار کنی تا شاید انتقام یک خواب خوب شبانه را از وی بگیری...

 روز از بوی غذای همسایه، صدای داد و بیداد مادر و بچه، خشم و خشونت همسران، درگیری لفظی بر سر شارژ ساختمان، صدای ممتد توپ پسربچه‌هایی که درب ورودی را به عنوان دروازه فوتبالشان درنظر گرفته‌اند، پله‌های خاک گرفته، رد شیره زباله از آپارتمان آن همسایه بی‌ملاحظه تا سبد زباله‌ انباشته از کیسه زباله‌های پاره که حکایت از دیر گذاشتن زباله‌ها دارد سبب می‌شود بار دیگر از خودت بپرسی « براستی رعایت حقوق همسایه را در این ویرانکده کجای دلم بگذارم؟»

 این توصیف‌ها شاید برای بسیاری اغراق‌آمیز جلوه کند و برای بعضی دیگر تنها خط کوتاهی از حکایت همسایه‌آزاری در چارچوب آپارتمان‌نشینی باشد. بسته به میزان فرهنگ اهالی یک شهرک یا آپارتمان بزرگ و کوچک هر یک از ما  تجربه‌ای خوب یا بد از همسایه‌داری و همسایه‌آزاری داریم. شاید آپارتمان نشینی نیز مثل بسیاری مقولات دیگر در ایران  اول خودش آمد بعد فرهنگش! اما همسایه‌داری که از همان بدو شکل‌گیری اجتماع به طور مرتب گوشزد شده است، به ویژه در فرهنگ اسلامی به همسایه‌داری و احترام به حقوق همسایه توجه بسیار ویژه‌ای شده است. پس چرا اینک ما در گرداب همسایه‌آزاری این چنین غوطه‌وریم و هیچ دستاویزی برای رهایی و نجات نمی‌یابیم؟

 در حدیثی از حضرت رسول اکرم «ص» در اهمیت نقش و جایگاه همسایه نقل شده است که «نخست همسایه سپس خانه و نخست رفیق سپس سفر» وقتی به عمق این روایت می‌اندیشیم متوجه می‌شویم که چقدر همسایه خوب می‌تواند در تعالی فرهنگ و منش یک فرد یا یک خانواده موثر باشد. درحالی که ما هنگام خرید یا اجاره و رهن یک منزل تمامی جهات و جوانب کار را به خصوص از نظر زیبا‌شناختی و فضا و ابعاد ساختمان درنظر می‌گیریم ولی مثل همیشه که توجه به روح و روحیه را در اولویت آخر قرار می‌دهیم، از توجه به سطح فرهنگ  همسایه‌ها غافل می‌شویم. درست است که به بسیاری از موضوعات در وهله اول نمی‌توان پی برد و اساسا تجسس در امور دیگران کار درست و خداپسندانه‌ای نیست ولی با نگاهی به ظاهر یک آپارتمان و خانه‌های کناری حداقل می‌توان به بسیاری از نکات شهرنشینی و اصول آپارتمان‌نشینی پی برد.

 «همسایه خوب» مثل دوست خوب کمیاب است و نادر ولی از آن نادرتر «همسایه خوب بودن» است. این روزها ما به هر دلیل سعی می‌کنیم با دیگران همان گونه رفتار کنیم که با ما رفتار می‌شود و متأسفانه فرهنگ نادرستی باب شده که در آن گذشت و اغماض یا نادیده گرفتن و تساهل بسیار کمرنگ شده. در این چرخه تضاد و رقابت ناسالم اگر کسی به قول قدیمی‌ها نیم‌من نشود و همه بخواهند من شوند، نه تنها پروسه مخربی اصلاح نمی‌شود که شاید اوضاع وخیم‌تر نیز شود. گاه باید نفع آنی و فردی را به سودی پایدار و جمعی ترجیح داد. گاهی اوقات باید در این همجواری و همسایگی به تفاهم و تعامل نیز اندیشید نه اینکه صرفا به تزاحم و تقابل بسنده کرد.

 

کدخبر: 93

روزنامه‌نگار: تیلدا حسینی


السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
اللهم عجل لولیک الفرج
امید بانوان
System Advertise