آرشیو، 14 شهریور 1394 - 19:30

بی‌سوادی از نوع سفید

سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد ،یونسکو، روز هشتم سپتامبر مقارن با 17 شهریور را «روز جهانی سواد» نامید؛ روزی برای آغاز حرکتی جمعی و کوچ از سرزمین تاریکی به سوی روشنایی. روزی که به یکی از مطالبات مهم مردم جهان به ویژه کشورهای فقیر یا در حال توسعه، کشورهایی پر از جنگ و خشونت که اولین قربانیان آن زنان و  کودکان هستند، پاسخ داده شد ولو به شکل نمادین!

یادداشت- امید بانوان؛ تیلدا حسینی؛ سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد ،یونسکو، روز هشتم سپتامبر مقارن با 17 شهریور را «روز جهانی سواد» نامید؛ روزی برای آغاز حرکتی جمعی و کوچ از سرزمین تاریکی به سوی روشنایی. روزی که به یکی از مطالبات مهم مردم جهان به ویژه کشورهای فقیر یا در حال توسعه، کشورهایی پر از جنگ و خشونت که اولین قربانیان آن زنان و  کودکان هستند، پاسخ داده شد ولو به شکل نمادین!

 از آن سو با پیروزی انقلاب اسلامی به دستور بنیان‌گذار انقلاب، امام خمینی «ره»، در تاریخ 7 دی 1358 سازمان نهضت سوادآموزی در کشور ایران شکل گرفت تا با حرکتی جهادی به ریشه‌کن نمودن بی‌سوادی در جامعه بپردازد.

 به این دو رأس مثلت یعنی اقدام یونسکو و فرمان تشکیل سازمان نهضت سوادآموزی تأکید دین مبین اسلام بر سوادآموزی را اضافه می‌کنیم؛ حال تصور کنید جامعه‌ای را در میان این هرم و مثلت قدرت که باید از بسیاری جهات علمی، فرهنگی و تربیتی رشد یافته باشد ولی ما هنوز در این جامعه شاهد بی‌سوادی هستیم آن هم از نوع سفید.

  بی‌سوادی نوینی که اینک ما را در غل و زنجیر اسارت خود گرفته از نوعی نیست که بتوان به راحتی با آن جنگید، چون به راحتی قابل تشخیص نیست و شاید به همین دلیل از آن به بی‌سوادی سفید یاد کرده‌اند. اولین بار که با این مفهوم در مقاله «محمدرضا شعبانعلی» آشنا شدم از خواندن آن لذت زیادی بردم و در عین حال عمیق‌تر که به این موضوع نگریستم دیدم می‌توان آن را همچنان تعمیم داد و بررسی کرد که اصلا این نوع بی‌سوادی چگونه و در چه بستر فرهنگی و اجتماعی شکل می‌گیرد و تا چه حد از این نوع بی‌سوادی خطرناک آگاه هستیم؟

 نویسنده در مقاله خود بی‌سوادی سفید را از دیدگاههای مختلف و از زوایای متفاوتی بررسی کرده و به این موضوع به طور کلی اشاره کرده است که هر جامعه‌ای با دو نوع بی‌سوادی روبروست: سیاه و سفید. در بی‌سوادی سیاه فرد حتی خواندن و نوشتن بلد نیست و نهادهای علمی و فرهنگی در جهت مباره با این نوع بی‌سوادی اقدام به ایجاد تشکل‌ها و زیرساختهایی می‌کنند تا آمار بی سوادان را کاهش دهند. در نوع دوم افراد نه تنها باسواد هستند که شاید تحصیلات عالیه نیز داشته باشند ولی با چالش‌های فرهنگی مختلفی روبرو هستند که گویی بی‌سوادند!

 با این پیش زمینه و البته رعایت حق کپی رایت برای نویسنده اجازه دهید به یادداشت خود برگردیم و به این موضوع بپردازیم که چرا در جامعه ایران سواد رسانه‌ای؛ سواد استفاده از فضای آنلاین و دنیای مجازی؛ سواد همسرداری، فرزندپروری و تشکیل خانواده؛ سواد تحصیلات آکادمیک و حرفه‌ای؛سواد عشق‌ورزی و مهرورزی درست در یک ارتباط سالم؛ سواد شهروندی؛ سواد مطالعه و کتابخوانی این قدر اندک است و روز به روز کاهش می‌یابد؟

 در جامعه امروز سطحی‌نگری و رقابت ناسالم بر سر ظواهر از جمله زیبایی ظاهری خود و کل مایملک خود از جمله خانه، آپارتمان، باغ و ویلا؛ تجملات و تشریفات؛ مدرک و مجوز؛ رتبه و مقام؛ توجه به پوسته نه هسته زندگی سبب شده است که افراد از خود واقعی و خواسته‌های ناب حقیقی خود دور شوند و بیشتر از این که به آنچه بایسته و شایسته یک زندگی متعادل، آرام و منطقی است توجه کنند؛ در گرداب رقابتی قرار می‌گیرند که فقط به کمیت بها داده می‌شود نه کیفیت.

 در چنین شرایطی است که سواد در لفظ عام آن یعنی دانایی و در لفظ خاص آن یعنی آگاهی جایی برای رشد و نمو ندارد. ما ممکن است برای حفظ رتبه یا ارتقاء شغلی یا ازدواج بهتر درس بخوانیم تا مدرکی بگیریم یا در موارد خاص درس نخوانده مدرکی بخریم! اما این مدرک با این نیت، با اصل سواد و آگاهی کاملا مغایرت دارد. این جاست که با خانواده تحصیل‌کرده‌ای روبرو می‌شویم که حتی از الفبای بسیاری از مقولات ساده زندگی نیز آگاه نیستند. نیمی از دادگاه‌های خانواده را زنان و مردان تحصیل‌کرده، شیک و امروزی، ثروتمند یا از طبقه متوسط اجتماع تشکیل داده‌اند. پرونده‌های طلاق بسیاری امروز در دادگاههای خانواده در سراسر کشور در جریان است که زن و مرد یک خانواده چون سواد استفاده از فضای آنلاین را ندارند محکوم به بی‌وفایی و جدایی شده‌اند و چقدر جای تأسف دارد که یک وسیله مثل تلفن همراه و سرابی به نام  دنیای مجازی کانون یک خانواده را از هم بپاشد و تو از خجالت سرت را پایین بیندازی که علت طلاق را رابطه مجازی غیرمتعارف بدانی! رابطه‌ای که حتی قادر نیست به تو فرصت نوازش و مهر واقعی را بدهد و همه چیز پشت نقابی از آیکون و کلمه پنهان شده است و شاید با حذف یک اکانت همه چیز به سادگی تمام شود.

 این روزها رنج بی‌سوادی مزمن و هولناکی را به دوش فرهنگ پیر چامعه افزوده‌ایم که هر آن امکان دارد شانه‌های فرتوت آن تاب تحمل این همه بی‌مهری را نداشته باشد. این روزها این همه آثار خوب از بزرگان و نویسندگان در کتابخانه‌ مورد عفلت و بی‌مهری قرار گرفته است، آن وقت از صبح تا شب به خواندن جوک‌های سخیف و مطالب بی‌ارزشی در دنیای مجازی مشغولیم که نه بار فرهنگی دارد و نه بار علمی.

 حامعه این روزها از بی سوادی رنج می‌برد که بر خلاف نام سفیدش، سیاه است، سیاه. این همه سیاهی که به ذهن بشر امروز رنگ غفلت و بی‌خبری می‌پاشد را دوست ندارم. این روزها دوست دارم باز فرزانه‌ای، پیر آگاهی فرمان جهاد علیه این همه سیاهی را بدهد تا با قیامی جمعی در جبهه‌ای واحد در مقابل هجوم این جنگ نرم بایستیم و با اقتدار از حریم آگاهی دفاع کنیم.

 هفده شهریور روز سواد است. روز جهانی سواد. چه قدر به جاست در این روز با نگاهی نو به مقوله بی‌سوادی توجه شود و از آن مهمتر این نکته را نیز مد نظر قرار داد؛ طبق معمول که در جنگ و خشونت زنان و کودکان آسیب‌پذیرترین قشر هستند در دنیای بی‌سوادی نیز از هر 3بی‌سواد، 2 زن بی سواد هستند و این زنگ هشداری است برای بانوان چرا که در این بی‌سوادی سفید نوک پیکان حمله قلب و عقل آنان را نشانه رفته است!

کدخبر: 102

روزنامه‌نگار: تیلدا حسینی


السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
امید بانوان
System Advertise