آرشیو، 3 مهر 1394 - 19:30

در گفتگو با شفیع شعله‌کار:

مجریان خط مقدم جبهه فرهنگی انقلاب هستند

شفیع شعله‌کار از آن دسته مجریان جوان و خوش‌کلامی است که در اجرای اکثر برنامه‌های ادبی و بویژه برنامه‌هایی با ژانرهای اجتماعی و آئینی بسیار خاص‌تر از سایر برنامه‌ها درخشیده است. وی که طبع شاعرانه و لطیفی دارد در بداهه‌گویی از نبوغی برخوردار است که در دیگر مجریان کمتر دیده شده است. وی را هم می‌توان در رده مجریان و گویندگان صدا و سیما دانست و هم جزو مجریان توانمند کشوری که روی صحنه نیز بسیار قوی ظاهر شده است.

کرج - امید بانوان؛ تیلدا حسینی؛ گفتگوی این هفته از سلسله گزارشات مربوط به «سفیران مهر و هنر » که به بیان دغدغه مجریان البرز اختصاص دارد را به «شفیع شعله‌کار» یکی از مجریان توانمند استان اختصاص داده‌ایم. شعله‌کار متولد 1366، اصالتا آذری و متولد تهران است.

شفیع شعله‌کار از آن دسته مجریان جوان و خوش‌کلامی است که در اجرای اکثر برنامه‌های ادبی و بویژه برنامه‌هایی با ژانرهای اجتماعی و آئینی بسیار خاص‌تر از سایر برنامه‌ها درخشیده است. وی که طبع شاعرانه و لطیفی دارد در بداهه‌گویی از نبوغی برخوردار است که در دیگر مجریان کمتر دیده شده است. وی را هم می‌توان در رده مجریان و گویندگان صدا و سیما دانست و هم جزو مجریان توانمند کشوری که روی صحنه نیز بسیار قوی ظاهر شده است. شعله‌کار از قلم توانمند و هوشمندی برخوردار است و در عرصه نگارش در زمینه داستان، طنز و نقدهای اجتماعی دارای جایگاه قدرتمندی است. فروتنی وی در برابر پیشکسوتان و ادب او در برابر مخاطبین مشخصه بارز شخصیت اوست که از ابتدا تا انتهای این گزارش کاملا مشهود است. وی مهمترین مؤلفه یک مجری خوب را در «توفیق الهی» و «انس با مردم» می‌داند. با ذکر این مقدمه پای سخنان او می‌نشینیم:

از چه سالی به اجراء روی آوردید؟

ضمن تشکر از زمانی که در اختیارم قرار دادید، ابتدا این را عرض کنم که بنا به خواهش و لطف شما و فرمایش اساتیدی که امر کرده‌ بودند، حقیر حاضر شدم در این گفتگو شرکت کنم وگرنه به قدری اساتید «فن بیان و اجرا» در این استان حضور دارند که نوبت به ما نمی‌رسید.

از حدود سال 80 – 81 اولین اجراء‌های من آغاز شد و نزدیک به 15 سال است که در اجراء روی صحنه، رادیو و تلویزیون و جدیدا تئاتر و اجراء به صورت تلفیقی فعالیت می‌کنم.

ویژگی‌های یک مجری خوب چیست؟

اولین و مهمترین ویژگی یک مجری توانا «هنر انس گرفتن با مخاطب» است. مجری باید بدون علم به واژه‌ها با مخاطبین انس بگیرد و مخاطب او را همدم و هم‌فکر، همراز و همدل، دوست و همراه خود بداند و با او مأنوس شود. مثل این که الان وارد میهمانی می‌شوید و کسی را نمی‌شناسید، به محض نشستن کنار پیرمردی با وی انس می‌گیرید، حتی با یک لبخند. مثل علاقه‌ قلبی که مردم ایران به دلیل ارادت به ائمه اطهار (ع) به سادات دارند. مجری باید «مردم محور» باشد و مردم برای وی اولویت اول محسوب شوند. متاسفانه در برنامه‌های مختلف می‌بینیم بخش اعظم برنامه، تعاریف، تشکرها و واژه‌ها خرج مخاطبین ردیف اول می‌شود!

اجرا فن است یا هنر؟

ذاتا اجرا از هنرهای مهم است. اما مثل سیب آلوده‌ای که وقتی در مسیر رود قرار گیرد، شسته و تمیز می‌شود؛ اگر این هنر در مسیر فن قرار گیرد هزاران اتفاق خوب در کنار آن رقم می‌خورد. اجرا هنر بسیار ارزنده‌ایست که قطعا سوار بر استعداد است و هنریست که فن به آن کمک کرده و آن را ارزشمندتر می‌کند.

مهمترین دغدغه‌های اجراء چیست؟

اولا به مجری به عنوان فصل مستقل در اجراء نگاه نمی‌شود. بیشتر  او را به عنوان اعلام کننده و هماهنگ‌کننده برنامه در نظر می‌گیرند و متاسفانه به جهت استقلال فکر و رأی و اندیشه حقی برای او قائل نیستند. لذا در برنامه‌های مختلف که حضار از صدا یا هنر سخنرانان یا هنرمندان برنامه بهره‌مند می‌شوند، برای تمامی این‌ها شخصیت مستقل درنظر گرفته می‌شود، جز مجریان. چون مجریان صنف به خصوصی ندارند و اداره یا نهادی نیز به وضعیت حرفه‌ای و شغلی آنان سر و سامان نداده، این امکان فراهم نشده که به این دغدغه‌ها پرداخته شود.

مهمترین اتفاقی که در یک برنامه عمومی و مردمی رقم می‌خورد، حضور پررنگ مجری است. مجری «پیشانی ارتباط با مردم» محسوب می‌شود و جایگاه او مثل خط مقدم جبهه است، اوست که باید به دل مخاطب بزند، با مخاطب همراه شود، بر احساس وی غلبه کند و او را آماده پذیرش واژه‌های سخنران، صدای خواننده یا مداح و شنیدن و دیدن یک نماهنگ کند. مجری مسئول تمام اتفاقات احتمالی در برنامه است. مخاطب به عنوان یک میهمان به وی نگاه نمی‌کند بلکه به عنوان کسی به او نگاه می‌کند که مسئولیت برنامه را به دوش دارد. نتیجه زحمات همه عوامل تهیه یک برنامه در صدا و حنجره مجری جمع و پخش می‌شود. چون هیچ وقت نهاد، فرد یا حتی پیشکسوتی در زمینه اجراء به فکر تجمیع مجریان زیر یک چتر حمایتی نیفتاده است، در بحث رفع مشکلات و معضلات پیش روی مجریان به شدت با ضعف و کاستی روبرو هستیم.

پس هم‌گرایی و هم‌افزایی مجریان مهمترین دغدغه است. اگر مجریان پیشکسوت، جوان‌های اجرا را گرد خود جمع کنند و به صورت فصلی یا ماهیانه نشست‌های صمیمی با پیش‌قراول شدن حوزه هنری استان، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی البرز، حتی سازمان تبلیغات اسلامی یا دیگر مراکز فرهنگی صورت گیرد، نظرات و اندیشه‌ها به هم نزدیک می‌شود و با استفاده از تجارب پیشکسوتان بسیاری از موانع رفع خواهد شد.

یادگیری فن بیان و موفقیت در اجرا پروسه‌ای فردی و شخصی است و ممکن است جوانی در آن به پیشرفت بسیار خوبی نیز نائل شود، ولی برای دیده شدن و یاد گرفتن آخرین فوت کوزه‌گری نیاز است که نزد یک پیشکسوت باشد. البته من در این مورد چشم امیدی به نهادها برای هماهنگی کار ندارم و حس می‌کنم بیشتر مجریان و پیشکسوتان می‌توانند این کار را انجام دهند.

چرا مدیران فرهنگی از اساتید و پیشکسوتان البرز در اجرا استفاده نمی‌کنند؟ هدف آنها از دعوت مجریان صدا و سیما فقط استفاده از شهرت این افراد است یا به نوعی مایل هستند نقاط ضعف خود را بپوشانند؟

 قطعا ملاک کیفیت ارائه اجرا نیست. این گونه نیست که مجری چهره و شهره را با آن رقم‌های دستمزد خاص و عجیب از تهران بیاورند تا  او بتواند کار با کیفیتی ارائه دهد. اینها فقط به منظور جلب افکار عمومی است و این نقص به شدت به صدا و سیما برمی‌گردد.

ما دو وجه تعریف کاری برای اجراء داریم: افرادی که واقعا زحمت کشیده‌اند تا به این سطح رسیده‌اند و می‌توانند اتفاق خاصی را در مقابل چشم مخاطب رقم ‌بزنند طوری که مخاطبین دچار غلیان احساس ‌شوند که نمونه‌های آنها در البرز بسیار زیاد است. الان هستند اساتیدی که نزدیک 40 یا 50 سال است که کار اجرا را انجام می‌دهند.

وجه بسیار ساده‌تری هم وجود دارد که بدون زحمت و اندیشه با استفاده از رابطه و حضور در عرصه صدا و سیمای کشوری می‌توانند این شهرت را برای خود کسب کنند که اتفاقا نقد زیادی به آن وارد است. چرا باید افرادی بر اساس ارتباطات در این عرصه ورود کنند که سایرین از آن ارتباطات برخوردار نیستند. در استان مجریان و هنرمندانی داریم که در عرصه‌های مختلف هنری به اجرای کشوری تئاتر، موسیقی و ... می‌پردازند و جزو معاریف ملی هستند که بسیار هم برای مخاطب جذاب هستند ولی صدا و سیما افراد دیگری را انتخاب می‌کند. به اجرای مجریان صدا و سیما دقت کنید، فقط شاهد صحبت عادی مجریان با مردم هستیم و هیچ اتفاق خاصی رخ نمی‌دهد. این هم متاسفانه برآمده از همان رابطه‌ایست که عرض شد. البته صدا و سیمای ملی کمی قوی‌تر است و خبرگوهای خوبی نیز تربیت کرده‌ است.

 چرا صدا و سیما شروع به برندسازی نمی‌کند؟

به صدا و سیمای البرز می‌توان حق داد. چون اولا مدیران و افراد دست‌اندرکار بومی نیستند و ارتباطی با چهره‌های فرهیخته ندارند. ثانیا برای مشورت و بررسی افراد سراغ نخبگان نمی‌روند. در حالی که مهمترین مولفه یک نهاد فرهنگی شناخت فرهیختگان و استفاده از پتانسیل آنها می‌باشد. فرهیختگان به عنوان رابط بین حاکمیت و مردم در بیان حقیقت ابایی ندارند، طلایه‌داران حرکتهای مختلف هستند و باید از وجود آنان بهره برد. در یک برنامه‌ ده هزار نفری مجری برنامه با بقیه افراد متفاوت است، چون می‌تواند مردم را به سویی هدایت کند. صدا و سیمای البرز به دلیل کمبود بودجه به ساخت برنامه بهتر نمی‌پردازد و به سطح ساخت و پخش برنامه‌های تکراری بسنده می‌کند که امیدواریم با آمدن آقای رامک که یک مدیر بومی است اتفاقات خوبی رخ دهد.

گاهی حس می‌کنم حتی بعضی تهیه‌کنندگان در برنامه‌هایی که در سطح شهر انجام می‌گیرد، حضور ندارند. چون اگر حضور داشته باشند، می‌توانند نخبگان، مجریان، مداحان، گویندگان ماهر را شناسایی کنند. کارشناس خانواده‌ای که در صدا و سیما در حال ارائه مطلب است، کارشناسی در سطح 4 یا 5 استان است! گاهی روحانی را برای برنامه مذهبی انتخاب کرده‌اند که منبری اصلی این شهر نیست و غالبا سطح برنامه از آنچه واقعا در محافل مذهبی رخ می‌دهد، 4- 5 سطح نازل‌تر است. اینها باعث می‌شود مردم اعتماد و رغبت خود را به صدا و سیما از دست بدهند.

نکته سوم بحث ارتباط است. وقتی اداره یا شرکتی مبلغی را برای ساخت یک برنامه به صدا و سیما می‌دهد، قطعا مایل است برنامه به نفع آن سازمان باشد که اینجا به عدالت  هم کمی خدشه وارد می‌شود. به همین جهت بین آنچه در جامعه اتفاق می‌افتد با آنچه در صدا و سیما ارائه می‌شود، فاصله وجود دارد. البته رابطه از همه اینها مهمتر است که باعث شده برنامه زنده صدا و سیمای البرز در دست مجریانی باشد که اصلا اجرایی در سطح شهر نداشته‌اند.

در مورد وضعیت مجریان شبکه البرز و گویندگان رادیو البرز نظرتان چیست؟

رادیو البرز به دلیل سبغه‌ 10 – 15 ساله‌ای که دارد، پیشرفت خوبی داشته و اساتید کشوری نظیر آقای کاکاوند در آن مشغول گویندگی هستند ولی این امر در سیمای البرز هنوز رخ نداده. گرچه سیما نوپا هست و باید به آن فرصت داد که پویا شود اما سیمای البرز از بهترین فرصتهای پیش رو هم بهره‌ نبرده و سعی نکرده از توان اساتیدی که در رادیو فعال هستند، بهره ببرد. ضعف بزرگ صدا و سیما در کل کشور حاکمیت تهیه کنندگان است.

نظر شما در مورد دعوت از مجریان تهران و پرداخت هزینه‌های گزاف بابت دستمزد چیست؟

نکته طریفی این جا وجود دارد. اگر محور کار «انس با مردم »باشد، قطعا نباید این مبالغ پرداخت شود. این مبالغ 5 – 6 میلیونی که به مجری دعوت شده از تهران می‌پردازند، به دلیل شناخت شهر از مجری مورد نظر در خود تهران پرداخت نمی‌شود و شهرستانها بازار خوبی برای این مجریان هستند. البته نمی‌دانم اصلا صلاح است بحث مبالغ در رسانه انعکاس یابد یا نه! اما به نظرم مردم محترم و امین هستند و  دریافت چنین مبالغی  سبب می‌شود اثرگذاری برنامه‌ها از بین برود.

 اما اگر استعدادی در این زمینه وجود دارد و تلاشی در جهت پرورش آن صورت گرفته که آن تاثیر شگرفی در مخاطب ایجاد کند، هر مبلغی به این اساتید داده شود به دلیل فن عجیب و خاصی که دارند به نظر کم است. ولی الان شاهد هستیم که این ملبغ به افرادی داده می‌شود که فقط چهره تلویزیونی هستند نه با تخصص خاص.

صدا و سیما به دلیل ضعف در محتوای برنامه به شدت «مجری محور» است، هر برنامه‌ای که از این ضعف محتوایی بیشتر برخوردار باشد، بیشتر مجری محور است؛ چون مجری می‌تواند این لحظه‌های بی‌محتوا را پر کند. شما کافیست شبکه‌های مختلف تلویزیون را ببینید، برنامه‌هایی روی آنتن است که گاه یک مجری با دو کارشناس، مجری با یک کارشناس در حال اجرای برنامه است. چرا؟ چون کلام ارزان‌ترین چیز در صدا و سیما محسوب می‌شود. در حالی که این نهایت انتظار مردم از یک برنامه خوب و پرمحتوا نیست. از آن طرف ممکن است سریال یا برنامه مجری محور خوبی نیز تهیه شود مثل «خندوانه»  که گذشته از نقدهایی که بر آن وارد است، در ساعت پخش آن ماهواره‌ها را به شکست وا‌داشت و ماهواره‌هایی که علیه اعتقادات فرهنگی کشور در حال فعالیت هستند، بی‌محتواترین برنامه‌های خود را در آن ساعت به نمایش می‌گذارند، چون مخاطب پای «خندوانه» نشسته.

آیا می‌شود از طریق تجمیع چندین نهاد فرهنگی مرکزی برای شناخت افراد مستعد در زمینه گویندگی فراهم کرد تا یک نسل گوینده یا مجری توانمند در البرز پرورش داد؟

این امکان وجود دارد اما صدا و سیما قطعا ورود نمی‌کند چون کار هزینه‌بری است. سایر نهادهای فرهنگی نیز به دلیل بعضی حواشی ورود نمی‌کنند. مثلا ممکن است این برنامه برگزار شود اتفاقا استعدادهای خوبی نیز کشف شود، گام بعدی چیست؟ اینجا کمی تعهد کاری ایجاد می‌شود. همه فکر می‌کنند راه گوینده و مجری شدن از طریق صدا و سیما است و وقتی صدا و سیما امکان استفاده از آنان را ندارد کار به مشکل برمی‌خورد.

 به نظرم این کار از طریق جبهه فرهنگی انقلاب یعنی همین افرادی که بار این انقلاب را در استان به دوش می‌کشند، شکل خواهد گرفت. اگر از الان به فکر 10 سال آینده باشند و  پروژه مهم مجری‌ پروری را کلید بزنند، قطعا کارساز است.

آیا با اتمام یک دوره‌ فن بیان می‌توان مجری شد؟

کتابهای زیادی در این مورد هست ولی هیچ یک از آنها انسان را مجری نمی‌کند. کلاسها هم همان فضای معاریف و استفاده از چهره‌های معروف است. ولی اگر فردی استعداد درونی خود را بشناسد و به پرورش و ویژه‌تر کردن آن بپردازد، موفق‌ خواهد شد. موفقیت در «اجرا» در فکر، ارتقاء، مطالعه و اندیشیدن به مردم و توفیق الهی خلاصه می‌شود. کلاس و کتاب فقط می‌تواند نمکی به خوشمزگی کلام مجری بپاشد.

تمنای من از جوانان این است که فکر نکنند در کتاب و کلاس امکان مجری شدن وجود دارد. باید ابتدا خودشان را ارتقاء دهند و حداقل از زیبایی کلام خود بهره ببرند و از واژه‌های تمیز استفاده کنند. ما ضعف مجریان «اندیشه محور» داریم یعنی مجریانی که بتوانند اندیشه را ترویج کنند. رفقای جوانی که مایلند در این زمینه ورود کنند سعی کنند بر محور اندیشه حرکت کنند. مطالعه، تحقیق و بررسی موضوعات از نگاههای مختلف و فکر کردن به مردم که میانبر موفقیت در این عرصه است را فراموش نکنند. باید راه انس گرفتن و نزدیک شدن با مردم را فهمید و اینها بدون توفیق الهی میسر نخواهد شد.

سخن پایانی خطاب به مدیران فرهنگی استان:

 به مسئولان فرهنگی عرض می‌کنم که عدم نزدیک شدن به فرهیختگان استانی، شنیدن حرفهای آنان و استفاده از تجربیات آنان کفران نعمتی است از سوی مدیران، چه مدیران فرهنگی و چه مدیران دولتی و میانی که این کفران نعمت به ضرر استان خواهد بود و نتیجه آن چیزی جر دوری آهسته مردم از آنها نخواهد بود.

 

 

کدخبر: 108

روزنامه‌نگار: تیلدا حسینی


السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
امید بانوان
System Advertise