تاثیر پیوند تجارت و جنسیت بر قدرت اقتصادی زنان
تصمیمسازان عرصه اقتصادی جهان معتقد هستند که دستیابی به اهداف توسعه هزاره بدون مشارکت فعال زنان ناممکن است؛ اما پیوند تجارت و جنسیت پدیده پیچیدهای است که میتواند بر قدرت اقتصادی زنان اثر بگذارد.
کرج – امید بانوان؛ زهرا شکرچیان- عضو انجمن جوانان کارآفرین استان تهران؛ کتاب خانم «شلی لاندبرگ» که اخیراً با عنوان «زنان در علم اقتصاد» چاپ شد، نشان میدهد زنان در عرصه دانشگاهی علم اقتصاد نیز نابرابریهای مختلفی را متحمل میشوند.
کتاب «لاندبرگ» عرصههای متعددی از نابرابری را به لحاظ رفتاری و نهادی چه در حوزه مجلات علمی و سمینارها و چه در شبکههای دانشگاهی در مقابل زنان آشکار میکند. متن حاضر به قسمت دوم یعنی کارآفرینی پرداخته و نقش زنجیره ارزش جهانی و بخش تجارت خارجی کشور در بهبود شرایط زنان در عرصه اقتصادی را مورد تأکید قرار داده است.
اگرچه طی چند دهه گذشته بین ۳۰ تا ۳۵ درصد فارغالتحصیلان علم اقتصاد در آمریکا و اروپا را زنان تشکیل میدادهاند، اما تعداد بسیار اندکی از آنها در این حرفه به مقامات بالای اقتصادی میرسند.
زنان چه در عرصه دانش اقتصادی و چه در عرصه کارآفرینی، امروزه متحمل نابرابریهایی هستند که رفع آنها بیش از همه نیازمند مداخله دولت در عرصه تنظیم و اجرای صحیح و مؤثر مقررات است.
ظرف سالهای اخیر، بهویژه در کشورهای توسعه یافته، به این نتیجه رسیدهاند که هرچه زنان سطح تحصیلات بالاتری داشته باشند و فعالیت اقتصادی آنها در حوزههای خدماتی و صنعتی صادراتی باشد، نرخ مشارکت اقتصادی و پایداری اشتغال آنها افزایش بیشتری مییابد.
بنابراین مشاهدات حاکی از ارتباط قابل ملاحظه میان توسعه روند جهانی شدن، انعطاف پذیری و افزایش نقش زنان بهعنوان یک عامل اساسی تأثیرگذار بر بازار کار است و در سالهای اخیر با توسعه رویکرد حمایتگرایی و روند معکوس جهانی شدن، کارشناسان یکی از پیامدهای اصلی را آسیب دیدن فعالیتهای اقتصادی زنان ارزیابی میکنند.
بیشتر بخوانید:
دوران نگاه جنسیتی به پستهای مدیریتی پایان یافته است
توسعه پایدار با حضور بانوان توانمند میسر است
در شرایط خطیر امروز جامعه، توانمندسازی زنان چه به لحاظ اقتصادی و چه از نظر اجتماعی یکی از رسالتهای اصلی است؛ زنانی که طبق آمار، بیش از مردان در خانوادههای خود در زمینههایی مثل آموزش، بهداشت و تغذیه سرمایهگذاری میکنند و در ایجاد بنیانی امن برای آینده خانواده و جامعه خود نقشی حیاتی دارند. البته مشارکت زنان در امور تجاری و حضور در فعالیتهای صادراتی و وارداتی تدبیری است که کشورهای پیشرفته امروز از ثمرات آن بهره فراوان میبرند.
حضور زنان در زنجیره ارزش جهانی
بر اساس آمار مرکز تجارت جهانی، در حال حاضر ۸۰ درصد مشاغل در سراسر جهان در شرکتهای کوچک و متوسط شکل گرفته و زنان با کارآفرینی خود نزدیک به ۱۰ میلیون واحد از این شرکتها را ایجاد کرده و مدیریت میکنند و هرچه دولتها در توسعه رقابتپذیری شرکتهای کوچک و متوسط خود تمهید بیشتری به خرج دهند، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در جامعه بالاتر رفته، احتمال ایجاد شغل بیشتر و رشد اقتصادی پایدارتر میشود.
امروز برای تصمیمسازان عرصه اقتصادی در جهان مسلم شده است که دستیابی به اهداف توسعه هزاره بدون مشارکت فعال زنان امکان پذیر نیست؛ اما این مسیری هموار نیست و چالشهای بزرگی پیش روی سیاستگذاران قرار دارد. چالش اصلی برای افزایش مشارکت زنان کارآفرین در زنجیرههای تأمین، شناسایی آنگونه از شرکتهای واجد شرایطی است که زنان میتوانند در آن موفق عمل کنند. پیوند تجارت و جنسیت پدیده پیچیدهای است و تجارت بسته به طیف وسیعی از موضوعات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میتواند بر قدرت اقتصادی زنان اثر بگذارد. تجارت زمانی به توانمندسازی بیشتر زنان منجر میشود که بتواند این کار را از طریق رفع پیش نیازهای لازم در کسب فرصتهای بهتر و برابر اقتصادی، بهسازی فنآوری و اصلاحات کارگری انجام دهد.
زنجیره ارزش جهانی و اشتغال زنان
تجارت فرصتهای شغلی بسیاری را در کشورهای درحال توسعه از طریق توسعه بخشهای صادرات و واردات و تغییرات ساختاری ایجاد کرده و باعث رشد اشتغال کارگران کممهارت شده است؛ کارگرانی که در غیر این صورت کار پیدا نمیکردند یا به فعالیت در اقتصاد غیررسمی محدود میشدند.
بهطور خاص، در بسیاری از کشورهای آسیایی، زنان از آزادسازی تجارت و مشارکت در زنجیرههای ارزش جهانی، بهویژه در صنایع تولیدی و خدماتی صادرات گرا سود بردهاند. بهعنوان مثال، در بنگلادش، صنعت پوشاک صادراتگرا حدود ۴ میلیون شغل ایجاد کرده و بیش از ۷۵ درصد شاغلان زنانی هستند از خانوادههای کم درآمد که برای اولین بار وارد بازار کار شدهاند.
در اندونزی نیز، کاهش تعرفههای وارداتی روی مواد اولیه مرتبط با صنایع بومی منجر به مشارکت بیشتر در اشتغال، افزایش ساعات کار زنان، بهویژه آنهایی شد که کمتر تحصیل کرده بودند.
دادههای کشورهای شرق آسیا نشان میدهد كه مشارکت زنان، بهصورت کارآفرین یا کارگر، در شرکتهای صادر کننده بالاتر از آن دسته شرکتهایی است که محدود به بازار داخلی هستند.
در واقع، تسهیل فرآیند تجاری و کارآفرینی زنان نهتنها باعث مشارکت بیشتر آنان بهعنوان کارآفرین در فعالیتهای اقتصادی شده، بلکه شرکتهای خارجی در مقایسه نمونههای داخلی، تمایل بیشتری به استخدام زنان دارند، بنابراین تسهیل فرآیندهای تجاری بهطور مستقیم و غیرمستقیم نرخ مشارکت اقتصادی زنان را بالا برده است.
زنجیره ارزش جهانی و دستمزد زنان
علاوه بر افزایش اشتغال و بهبود شرایط کار، تسهیل و توسعه تجارت نیز به افزایش دستمزد زنان نیز کمک کرده است. بخشهای صادراتی همواره تمایل به پرداخت بهتری نسبت به بخشهای غیررسمی داشتهاند. اگرچه این قانون یک قبا برای همه نیست، اما در بسیاری از کشورهای درحال توسعه، همواره در آن دسته از مناطق که فرآوری صادرات، بهویژه با ایجاد شغل بیشتر همراه بود، زنان از طریق افزایش درآمد و بهبود ثبات شغلی، منتفع شدهاند.
زنجیره ارزش جهانی و بهرهوری زنان
مشارکت در زنجیره ارزش جهانی انتقال فناوري و مهارتها را بهبود میبخشد که این امر به نوبه خود فشاری در جهت ارتقاء سطح خلاقیت، نوآوری و بهرهوری به شرکتهای داخلی وارد میکند. این پویایی همچنین منجر به بهبود فرصتهای توسعه مهارتها برای زنان و افزایش جامعیت آموزش آنان میشود. هرچه شرکتهای داخلی در زنجیره ارزش جهانی حضور مؤثرتری داشته باشند، تقاضای آنها برای بهبود فنآوریها افزایش یافته، ناچار هستند تا با استانداردهای جهانی کیفیت، از جمله پروتکلهای محیط زیستی و سازوکارهای افزایش بهرهوری خود را تطبیق دهند که گام اولیه این فرآیند پویا، دسترسی به یک نیروی کار ماهر و برپایی آموزشهای پایدار در شرکتهاست.
شواهد حاکی از آن است که محیط شرکتهای صادر کننده با شرکتهای محدود به بازارهای داخلی از این منظر قابل مقایسه نیست و در گروه اول، نوآوری در بنگاهها با افزایش اشتغال، بهبود بهرهوری نیروی کار و توسعه مهارت همراه بوده و از همه مهمتر آنکه، شرکتهای نوآور تمایل بیشتری به استخدام کارگران زن دارند. تجاری سازی خدمات در روستاهای هند اشتغال زنان جوان را افزایش داده و آمار نشان میدهد که سطح تحصیلات دختران در مدارس این روستاها بیشتر از روستاهایی است که چنین پیوندهای تجاری ندارد.
زنجیره ارزش جهانی و کیفیت زندگی زنان
تجارت علاوه بر اینکه میتواند نقش مهمی در اشتغال، دستمزد و بهرهوری زنان ایجاد کند، تأثیر عمیقتری نیز بر کیفیت زندگی آنها دارد. هرچه زنان به لحاظ اقتصادی از سطح نابرابری کمتری برخوردار باشند، نابرابری جنسیتی در سایر شئونات حیاتی نیز کمتر خود را نشان میدهد.
نتایج مطالعات نشان میدهد که در اوایل دهه ۱۹۸۰ با بهبود انگیزههای اقتصادی در مناطق روستایی چین که زنان مزیت رقابتی در تولید چای دارند، نهتنها درآمد آنها افزایش یافته، بلکه امید به زندگی دختران افزایش یافته است.
در بنگلادش، توسعه صنعت پوشاک صادراتگرا، باعث شد تا سطح تحصیلات دختران ۵ تا ۹ ساله افزایش یابد و تعداد ازدواج دختران نوجوان کمتر شود.
چه باید کرد؟ تشدید حضور زنان در عرصههای اقتصادی و بهبود آمار مشارکت اقتصادی مردمان کشور از این منظر، دیرزمانی است که مورد توجه سیاستگذاران قرار داشته و سیاست اصلی در این زمینه تشکیل و توسعه شوراهای توسعه تعاون بانوان کارآفرین بوده که با هدف توسعه کارآفرینی زنان و رفع مشکلات زنان کارآفرین ایجاد شدهاند و اندک توجهی در این زمینه باعث شده است تا آمار بانوان کارآفرین طی سه سال گذشته بیش از ۴۵ درصد رشد کند.
تا به اینجا همه شواهد دال بر این بود که سیاستهای مؤثر تجاری تنها از بعد کلان اقتصادی، زمینه بهبود تولید ناخالص داخلی و رونق صنایع را فراهم نمیکنند، بلکه در کنار آن، مزایای اقتصادی فراوانی نیز در زندگی زنان جامعه دارند. اما در این مسیر در کشور معضلات فراوانی وجود دارد که لازم است به آنها توجه و در راستای رفع آنها برنامهریزی شود.
در جوامع مردسالار، یکی از موانع ورود، ایجاد و توسعه کسب و کارهای کوچک توسط زنان، زن بودن آنهاست. نظام غالب اجتماعی در جوامع مردانه، در شرایط ثابت و یکسان، زن بودن را چالش تلقی میکنند. خوشبختانه طی سالهای اخیر با حضور زنان موفق در عرصه اجتماع و اقتصاد و تجارت، این ذهنیت تا حدود زیادی مرتفع شده است.
مسأله دیگر، نگاه شبکه بانکی به توانایی کارآفرینی زنان است. بعضاً مشاهده میشود که بانکداران وثیقههای غیرواقعی و غیرمنطقی را برای گرفتن وام در برابر زنان کارآفرین میگذارند.
بیشتر بخوانید:
«بحران بیکاریِ» زنانه در پی پاندمی کرونا
نگاه زنان به کار متعهدانهتر از مردان است
ناتوانی دولت در رفع ضرر کسب و کارهای خرد و کلان زنان
گزارش سازمان توسعه صنعتی سازمان ملل متحد نیز نشان میدهد که در بیشتر کشورهای درحال توسعه، نرخ بازپرداخت وام زنان بالاتر از مردان است. زنان کارآفرین عموماً برای راهاندازی سرمایهگذاری خود نیاز به کمک مالی دارند و از فقدان منابع مالی و سرمایه در گردش کافی رنج میبرند. آنها عموماً ناتوان در تأمین مالی از طریق سرمایههای خارجی هستند و تعداد اندکی از آنها دارایی ملموسی دارند. با وجود تعهدات خانوادگی و مسئولیت اصلی زنان در قبال خانواده و فرزندان و بعضاً اعضای خانواده وابسته و سالخوردگان، زنان معدودی قادرند تا تمام وقت و انرژی خود را به کارشان اختصاص دهند.
زنان متأهل باید بین تجارت و خانه موازنه مثبتی برقرار کنند. موفقیت آنها در کسب و کار، بهویژه بستگی زیادی به حمایت اعضای خانواده در فرآیند کسب و مدیریت آنها دارد.
اما اگر نگاهی به ماهیت کارآفرینی زنان در کشور کنیم، مشاهده میکنیم که آنها عموماً به دلیل محدودیتهای آزادی بیان و تحرک و حس رقابت بین زن و مرد در محیطهای کاری، امکانهای مدیریتی کمتری دارند. اعتماد به نفس سفر در شبانه روز و مناطق مختلف در مقایسه با کارآفرینان مرد در زنان کمتر دیده میشود. این نشان دهنده سطح پایین بیان آزادی و آزادی تحرک زنان کارآفرین است.
این درحالی است که هرچه چنین امکانهایی کمتر باشد، قدرت مذاکره و چانهزنی و کسب صرفههای اقتصادی که همگی در نهایت منجر به تخفیف و حاشیه سود بیشتر میشود، پایینتر میآید. در حالی که سرمایهگذاری، تداوم عملیات و برگشت پول برای تولید مازاد، نیاز به شهامت و اعتماد به نفس و دامنههای امکان بالا برای زنان کارآفرین دارد.
در این مسیر، لازم است تا دولت بیش از همه ابتدا به صدای زنان کارآفرین گوش دهد. راهاندازی مراکزی مانند مراکز تجاری زنان، برگزاری سمینارها و سامانههای وب پایه که روندهای اجرایی و رسمی کارآفرینی زنان را به روشنی بیان کنند، همگی از گامهای اولیه هستند.
توسعه شبکههای کارآفرینی زنان و درج ملاحظات لازم در تمامی سیاستهای مربوط به کسب و کارهای کوچک درخصوص اثر آن سیاستها بر مشاغل متعلق به زنان و میزان اثرپذیری آنها امری واجب و تکمیلی است. اما آنچه بیش از همه امروز مورد نیاز کشور از بعد توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط با مشارکت وسیعتر زنان است، ارتقاء زیربناهای آماری و دادههای مربوط به حوزه زنان است.
سیاستگذاری در حوزه زنان بدون تجزیه و تحلیلهای مقایسهای جنسیت پایه و دادههای سری زمانی که اثر سیاستها را بهخوبی نمایش دهند، موفق نخواهد بود.
انتهای پیام/
کدخبر: 3351