یکشنبه، 10 مرداد 1400 - 09:40

«فضیلت کناره گرفتن» از هنر خویشتن‌داری در عصر افراط می‌گوید

ما در عصری زندگی می‌کنیم که همیشه به بیشتر و بیشتر تشویق می‌شویم. بیشتر آموختن، بیشتر خواستن، بیشتر تجربه کردن و از دست ندادن حتی یک لحظه در زندگی. ما همیشه با این ترس زندگی می‌کنیم که مبادا از چیزی جا بمانیم. همه در گوشمان می‌خوانیم که وقت تنگ است و باید عجله کنیم. اما آیا حقیقت واقعی زندگی همین است؟

کتاب خوب- امیدبانوان؛ سوند برینکمان- استاد روان‌شناسی دانشگاه آلبورگ، در کتاب فضیلت کناره گرفتن در تلاش است تا به ما بیاموزد چطور از این طوفان کناره گیری کنیم. او سوال بسیار مهم دیگری را دوباره از ما می‌پرسد: آیا واقعا لذت زندگی در داشتن چیزهای بیشتر است؟ او ذهن مخاطبانش را به سمت یک هنر باستانی می‌برد. هنری که در طول تاریخ و سال‌های بسیار، یک راهنمای اخلاقی برای زندگی انسان‌ها بوده است و مسیر زندگی آنان را مشخص می‌کرده اما حالا فراموش شده است.

این کتاب، هنر خویشتن‌داری در عصر افراط را به مخاطبانش می‌آموزد. برینکمان با کتابش، فضیلت کناره گرفتن به ما کمک می‌کند تا دوباره، فضیلت میانه‌روی را به خاطر بیاوریم و مسیر زندگی خودمان را به این ترتیب تغییر دهیم.

 

کتاب فضیلت کناره ‌گرفتن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

کتاب فضیلت کناره‌ گرفتن را به تمام علاقه‌مندان به مطالعه کتاب‌هایی درباره زندگی و سبک زندگی پیشنهاد می‌کنیم.

 

درباره سوند برینکمان

سوند برینکمان استاد روان‌شناسی در دانشگاه آلبو در دانمارک است. او یکی از علاقه‌مندان به مطالعات بین رشته‌ای میان فلسفه، اخلاق و روان‌شناسی است و در این زمینه پژوهش می‌کند. علاوه بر این، در نیو اسکول نیویورک، دانشگاه لندن و دانشگاه کاتولیکای میلان به‌عنوان استاد مدعو حضور داشته است. 

از سوند برینکمان تا به حال بیش از ده کتاب منتشر شده است. اما سه گانه‌اش، از توجهی بی‌نظیر در سراسر جهان برخوردار شد. این سه گانه شامل کتاب‌های محکم بایست، ایستگاه‌ها و همین کتاب، فضیلت کناره‌ گرفتن است و تلاشی است برای مقابله با استدلال‌های رایج در کتاب‌های پرخواننده خودیاری.

 

بخشی از کتاب فضیلت کناره‌ گرفتن

در طول سالیان، منتقدان متعددی رواج این گرایش جدید مصرفی را، چه در رابطه با کالاهای مادی و چه در مورد روابط انسانی، نقد کرده‌اند و بدیل‌های فراوانی نیز ارائه شده است. حدود ۱۰ تا ۱۵ سال پیش، ایده «زندگی ساده» در بحث‌های مرتبط با سبک زندگی خیلی محبوب بود و کتاب‌های پرفروشی درباره این پدیده به زبان‌های مختلف نوشته می‌شد. زندگی ساده به جنبشی واقعی تبدیل شده بود، اما وقتی امروز این واژه را در گوگل جست‌وجو می‌کنم، بیشترین نتایجی که می‌آید به وب‌سایت‌هایی درباره مبلمان و طراحی داخلیِ فاخر به سبک اسکاندیناویایی است. می‌شود از روی تصاویرشان هم فهمید که زندگی ساده واقعاً گران‌قیمت شده است! چرا عمر مفید جنبش زندگی ساده این‌قدر کوتاه بود؟ شاید به این خاطر که اصلی‌ترین مخاطبانش ثروتمندان و دارندگان بودند، کسانی که می‌توانستند ساده و تمیز زندگی کنند، آدم‌هایی که این‌قدر وقت داشتند که مدیتیشن کنند و با خودشان به صلح برسند. این گزینه برای خیلی‌ها خارج از دسترس است. آن‌ها باید قبض‌هایشان را پرداخت کنند و ناهارهای عجله‌ای برای خودشان آماده کنند. (۱۸)

فیلسوفی به نام جروم سیگال در تحلیل جنبش «زندگی ساده» به این نتیجه رسید که این حرکت بیش‌ازاندازه فردگرایانه بود و سریعاً به خودیاریِ صرف تنزل یافت. (۱۹) سیگال نمی‌گوید که این انحطاط ناشی از جوهره تفکرات آن‌ها بود، نه، بحثش این است که زندگی ساده یک جنبش «چطور» است، یعنی مثلاً برای مرفهان ابزارهایی به‌منظور رسیدن به خوشبختی معرفی می‌کند، اما حاوی هیچ جهت‌گیری اجتماعی یا تأملِ ژرفی درباره ارزش‌های بنیادین نیست. زندگی ساده به چیزی تبدیل شد که از ابتدا بود: نوعی فلسفه زندگی بدون هیچ محتوای فلسفی‌ای. سیگال (که جالب است بدانید قبلاً برای کمیسیون بودجه کنگره آمریکا کار می‌کرده) در کتاب خودش، سادگی لطیف، می‌کوشد تا بنیانی اقتصادی و سیاسی برای زندگی‌ای ساده‌تر و پایدارتر طراحی کند. از نظر او، چنین برنامه‌ای شامل نوعی تقابل با اندیشه اقتصادی معاصر و بازگشت به ارسطو خواهد بود. این ارسطو بود که چند هزار سال پیش بنیادی‌ترین سؤال را پرسید: هدف از اقتصاد چیست؟ سیگال و ارسطو، هر دو، پاسخشان این است که هدف اقتصاد تأمین هرچه بیشتر ما نیست، بلکه آزادکردن ما از احتیاجات مادی است تا بتوانیم یک زندگی نیک را در پیش بگیریم. به همین دلیل، بحث از اقتصاد، بدون درنظرداشتنِ اینکه زندگی نیک چگونه زندگی‌ای است، بحثی بیهوده است. بسیاری از اقتصاددانان موافقت خواهند کرد که زندگی نیک یعنی رسیدن به آرزوها و ترجیحاتِ فردی‌مان، حالا این آرزوها هرچه که می‌خواهد باشد. سیگال، مانند ارسطو، معتقد است که نه‌تنها در پرتوِ ارزش‌های اخلاقی، بلکه به شیوه‌ای عقلانی نیز می‌توان درباره مشروعیتِ ترجیحات ما چون‌وچرا کرد. بیشترِ ما ترجیحاتی داریم که مشخصاً چیزهای مطلوبی نیستند، چون یا غیراخلاقی‌اند یا خیلی پایدار نیستند. خیلی‌ها هستند که می‌خواهند

تا آنجا که ممکن است ثروتمند باشند، اما ارسطو باور داشت که پول ممکن است خیلی زود از چیزی خوب پا فراتر بگذارد و انسان‌ها را از آنچه واقعاً در زندگی مهم است بازدارد. هوادارانِ بعدی سادگی، مانند فیلسوف قرن نوزدهمی، هنری دیوید ثورو، نیز به این نکته اشاره کرده‌اند که انسان‌ها برای خوب زندگی‌کردن به چیزهای اندکی نیاز دارند، اما باز خودشان را تسلیم مشقت بی‌پایان می‌کنند.

 

کدخبر: 5922


السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
اللهم عجل لولیک الفرج
امید بانوان
System Advertise