یکشنبه، 21 فروردین 1401 - 11:53

کرج من رج به رج می‌بافمت در شعر شب بوها

به گردن‌بند "هفتاد و دو ملت" کرده‌ای آذین؛ همین "ایران کوچک" را که از حالش خبر داری

سرت بر دامن کوه است و عمری شعرِ تَر داری

 اگر در سایه ای اما به سمت نور در داری

 

در آغوشت در این جغرافیایِ سبزِ بی منّت

  به استقبال مرغانِ مهاجر بال و پر داری

 

مسافرها نشانت را به رود و جاده می گویند        

 زبان عشق وا کردیّ و بر جان ها اثر داری

 

و فرشی از سلام لاله ها زیر قدم هایت        

 تو داوودی ترین آوازها را زیر سر داری

 

به گردن بند "هفتاد و دو ملت" کرده ای آذین

همین "ایران کوچک" را که از حالش خبر داری

 

و هر قومی شبیه دانه مرواریدِ زرینّی...

چقدر ای شهر من در دامنت اهل هنر داری!

 

حماسه می وزد از عاشقان "فهمیده" می سازد 

 از این افسانه ها در "کوه نورت" بیشتر داری

 

کرج من رج به رج می بافمت در شعر شب بوها

که تو در آستینت بیش از این ها شعر تر داری              

  

زهرا محمودی

 

کدخبر: 8470


السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
اللهم عجل لولیک الفرج
امید بانوان
System Advertise