کرج - امید بانوان؛ تیلدا حسینی؛ در سومین گزارش مربوط به «روابط ناسالم» به روابط قبل از ازدواج و به ویژه به درستی یا نادرستی روابط بین دختران و پسران نوجوان خواهیم پرداخت.
زمانی نه چندان دور در ایران امر مقدس ازدواج آنقدر سنتی و در چارچوب شرع و عرف صورت میگرفت که بحث در مورد درستی یا نادرستی روابط دختر و پسر قبل از ازدواج امری بسیار ناپسند بود. با گسترش شهرنشینی، تغییرات مختلف در زیرساختهای فرهنگی جامعه، تاثیرپذیری شدید از فرهنگ غرب از طریق دنیای تکنولوژی و گرایش بیشتر جوانان به ازدواج مبتنی بر عشق و شناخت تا ازدواج سنتی و البته بسیاری دلایل دیگر کمکم و زیرپوستی فرهنگی در جامعه ایران تزریق و رواج یافت که اینک جامعه شناسان و متولیان فرهنگ جامعه را به این اندیشه واداشته که کمی عمیقتر به ریشهیابی این مسئله بپردازند تا دست کم جلوی ضررهای بیشتر را بگیرند.
4 دیدگاه رایج در خصوص پذیرش اصل رابطه
به طور کلی با توجه به تغییرات و داد و ستدهای فرهنگی در جامعه امروز، چندین دیدگاه نسبت به این نوع ارتباط یعنی روابط قبل از ازدواج وجود دارد: بعضی طبق شرع آن را ممنوع میدانند، بعضی کلا وجود این نوع رابطه را کتمان میکنند و با خوش خیالی چشم بر واقعیت میبندند، دستهای دیگر آن را نشانه مدرنیته میدانند و البته گروهی نیز تعادل را برمیگزینند ولی نمیدانند دقیقا باید چه رفتاری و چه انتخابی داشته باشند.
نظر دین اسلام در مورد برقراری رابطه بین دختر و پسر که کاملا شفاف و واضح است و با صراحت در مورد ممنوع و حرام بودن آن به کرات توضیح و تذکر داده شده است. اما جای سوال این جاست که علیرغم همه این ممنوعیتها و علم به ممنوع بودن آن، چرا این نوع روابط به گونهای در جامعه اسلامی در حال گسترش است که افراد در سنین متفاوت و در محیطهای مختلف به راحتی از لفظ «دوست دختر» یا «دوست پسر» استفاده میکنند و حتی آن را نوعی روشنفکری یا نمودی از مدرنیته میدانند. فاجعه وقتی به اوج خود میرسد که نوجوانی که بیشتر کودک است تا نوجوان از این واژه به طور ملموس و پراحساسی صحبت میکند که ردپای این تردید را در ذهن میگذارد که آیا براستی در چنین سنی وی وارد رابطه شده است؟!
از نظر کارشناسانی که سالیان سال به طور ویژه به تحقیق و تفخص در مورد علت و چگونگی برقراری این نوع ارتباط بین دو جنس مخالف پرداختهاند، ارتباط بین دختر و پسر به ویژه وقتی به مرز روابط جنسی گرایش مییابد از دید تمام خانوادههای ایرانی چه مذهبی و چه آنان که گرایش مذهبی کمتری دارند مطرود و ناشایست است به خصوص در سنین نوجوانی و آستانه بلوغ که هیچ تعادل احساسی و بلوغ فکری در نوجوان وجود ندارد و شاید بتوان تصمیمات آنها را به تعبیری تحت تاثیر مطلق هورمونهای جنسی و تغییرات هیجانی این سن دانست.
دلایل بسیاری در ایجاد این نوع رابطه دخیل است که از جمله آنها میتوان بستر خانوادگی و فرهنگی که کودک در آن رشد یافته را نام برد که اینک وقتی نوجوان در آستانه بلوغ قرار گرفته است، تاثیر و نتیجه همان بستر و کالبد خانوادگی در انتخاب رفتارها و روابط وی موثر است. کودکی رشد یافته در خانواده ناهنجار، به دور از آموزشهای اخلاقی درست که در سیستم ارزشی نادرستی تربیت یافته است، مطمئنا راحتتر درگیر روابط سست و زودگذر میشود. همانطور که کودکی که عمری تشنه محبت و تعریف و تمجید از سوی کسی بوده به سرعت با دریافت کوچکترین پالس منفی در لفافهای از کلام زیبا و اغوا کننده جذب میشود.
دومین دلیلی که سبب میشود نوجوانان به راحتی گرفتار روابط ناسالم عاطفی با جنس مخالف شوند، عدم آموزشهای لازم جنسی درست و به موقع است. وقتی خانواده به دلایلی نظیر شرم بیمورد در طرح این مسئله با نوجوان خود، یا دنبالهرو سنت خانواده بودن با این نگرش که «همانطور که ما از این موضوع آگاه شدیم، آنها هم آگاه خواهند شد»؛ یا به هر دلیل دیگر از آموزش کودک خود سرباز زدند و مسئولیت به این مهمی را به دوش دوستان بازیگوش، اطرافیان ناآگاه، یا حتی در بهترین و ایدهآلترین شرایط به آموزش و پرورش و مربیان سپردند راه برای انواع به همریختگی ذهنی و بینظمی اعتقادی نوجوانان فراهم شد و این گونه بود که از سوراخ سنبههای ذهن بکر و معصوم آنان افکار و اعتقادات مسمومی فرصت ورود و نفوذ یافت که نتیجه آن ارضای حس کنجکاوی و ورود به اولین رابطههای عاطفی، دوستیهای منجر به دلبستگی و دلبستگیهای بعضا کاذب است که شاید منجر به ورود به روابط سست و ناپایدار جنسی نیز شود.
البته در این میان قرار گرفتن ناخودآگاه نوجوانان در معرض انواع پچپچها، جوکهای سخیف و گردش غلط اطلاعات جنسی در میان بزرگسالان هم مزید بر علت است. اینجاست که باید به سومین عامل یعنی نقش خانواده در آموزش نکات اخلاقی و آموزههای مذهبی اشاره کرد که مهمترین نقش را در پیریزی شخصیت نوجوان و آینده اعتقادی وی ایفاء میکند. خانواده است که باید به نوجوان رفتار صحیح اجتماعی، کدهای اخلاقی و نحوه پردازش پیامهای درست یا نادرست اجتماعی را آموزش دهد وگرنه نوجوانی در اوج هیجان عاطفی چگونه میتواند به پردازش درست و رد پیام اشتباهی که از سوی فردی با نفس آلوده دریافت کرده است، بپردازد. مگر نشنیدهایم که «وای به لحظهای که نفس طالب باشد و شهوت غالب؟!» از آن سو وظیفه پدر و مادر است که از همان اواخر کودکی و اوائل نوجوانی به فرزندش یاد دهد چطور لباس بپوشد، چطور در اجتماع حضور یابد و رفتار کند که متقابلا پیام و پالس اشتباهی به اطرافیان ندهد چراکه هر چه قدر فرهنگ یک خانواده از غنای بیشتری برخوردار باشد توجه به جزئیات نیز در آن مشهودتر است.
با تمام این توضیحات اجازه دهید نظر کارشناسانه سرکار خانم «زینب شاه بختی» دکترای مشاوره و مشاور «مرکز مشاوره رازی» را جویا شویم. ایشان در این سلسه گزارشات به عنوان کارشناس با ما همکاری دارند که جا دارد از زحمات ایشان قدردانی شود.
در عصرحاضر ارتباطات حرف اول را میزند و مشخصه اصلی انسانها نیز اجتماعی بودن آنها میباشد و از آنجایی که رفتارهایی که انسانها در قبال افراد دیگر از خود نشان میدهند برگرفته از نگرش آنها میباشد، یکی از راههای تغییر نگرش یا ایجاد نگرش جدید، کسب اطلاعات یا افزایش آگاهی در مورد خصوصیات افراد به ویژه جنس مخالف است. این ارتباط امری اجتنابناپذیر است و در بسیاری از موارد از ضروریات زندگی اجتماعی محسوب میشود. این ارتباط از دوره نوجوانی آغاز و با رفتار هایی مانند قرار ملاقات گذاشتن و یا رابطههایی عاشقانه شروع میشود و با توجه به این که نوجوان تابع احساسات است امکان دارد از این روابط آسیب ببیند یا به فرد مقابل آسیب وارد کند.
واکنش و نگرش نوجوانان در مقابل تمایلات و مسائل جنسی و جنس مخالف خود ناشی از تغییرات هورمونی و جسمانی است که در تعادل عاطفی و روانی او نقش بسزایی دارد. بنابراین نوجوانان باید رفتار جنسی مقبول و مناسبی را بیاموزند. این آموزشها میتواند شامل آشنایی با روابط آسیبزا و روابط سالم، ضرورت ازدواج و تولد کودک و ارتباطات ثابت به عنوان واحد کلیدی در ساخت جامعه باشد.
اینکه جوانان در این نوع ارتباطات از چه الگوهایی تبعیت میکنند، به عوامل و متغیرهای متعددی بستگی دارد؛ لیکن این الگوها با فرهنگ غالب جامعه همخوانی ندارد. عدم آگاهی و آسان گیری جوانان از یک سو و عدم شکلگیری کامل هویت در این سنین معمولا موجب تبدیل روابط سالم به روابط آسیبزا میگردد.
درحیطه مربوط به آسیبهای ناشی از روابط دختر و پسر 3 نوع آسیب را معرفی میکنند: الف) آسیبهای هیجانی و روانشناختی ب) آسیبهای جسمی و جنسی ج) آسیبهای فردی و اجتماعی. از جمله آسیبهای هیجانی – شناختی میتوان به افسردگی؛ از دست دادن قدرت تصمیمگیری، حس استقلال و عزت نفس اشاره کرد. از آسیبهای جسمی و جنسی میتوان به ابتلا به انواع بیماریهای مقاربتی و ایدز، از دست دادن دوشیزگی و بارداری ناخواسته اشاره کرد که چنین روابطی عوارض غیرمستقیمی از جمله عقب ماندگی تحصیلی و شغلی را نیز به دنبال خواهد داشت.
دو دسته راهکار میتوان ارائه کرد: آموزش جنسی و آموزش رابطه سالم. همچنین استحاله اخلاق در روابط دختر و پسر از موضوعات جامعه شناختی و نقش مذهب در ساماندهی به روابط دختر و پسر از موضوعات مربوط به دین است که میتوانند با پیوند میان رشتهای تاثیر قابل توجهی برای پیشگیری از روابط آسیبزا داشته باشند. در تحقیق سرکار خانم «زهرا یوسفی» و همکاران در سال 1386 آموزش روابط سالم بر افزایش آگاهی دختران، نسبت روابط آسیبزای دختر و همچنین پسران نتایج معناداری بدست آورده است.