تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
سرویس : کتاب خوب
خبرنگار :
کدخبر : 11516
تاریخ : جمعه، 18 آذر 1401 - 10:00
موهبت کامل‌ نبودن کتاب موهبت کامل‌ نبودن نوشتۀ برنه براون و ترجمۀ اکرم کرمی است. انتشارات صابرین این اثر را روانۀ بازار کرده است. این کتاب، ۱۰ راهکار پیشنهاد می‌دهد تا به کمک آن، افراد خود را همان‌گونه که هستند، بپذیرند و دوست داشته باشند. این اثر، رها کردن خودِ آرمانی و پذیرش خودِ واقعی را به شما آموزش می‌دهد

کتاب خوب- امیدبانوان؛ کتاب موهبت کامل نبودن، به ما یادآوری می‌کند که زندگی کردن با تمام‌ وجود، انتخابی نیست که در یک مقطع زمانی صورت بگیرد و بعد کنار گذاشته شود؛ بلکه یک جریان است.

برنه براون، زندگی را سفری می‌داند که تا پایان عمر ادامه دارد. هدف او در این کتاب، معرفی و شفاف‌سازی گزینه‌هایی است که زندگی کردن با تمام‌ وجود را ممکن می‌سازند؛ برنه براون همچنین می‌کوشد آموخته‌های‌اش را با افرادی که این سبک زندگی را دنبال می‌کنند، در میان بگذارد.

 

خواندن کتاب موهبت کامل نبودن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به کسانی که در زندگی از کمال‌گرایی رنج می‌برند و پذیرش ضعف‌ها و نقص‌ها برای‌شان دشوار است، پیشنهاد می‌کنیم.

 

درباره برنه براون

دکتر برنه براون استاد دانشگاه هیوستون و مدیر بنیاد هافینگتون است. او کرسی استادی رشتۀ مددکاری اجتماعی را در اختیار دارد.

براون، مطالعه و پژوهش‌هایی را در زمینه‌های مختلف از جمله شجاعت، آسیب‌پذیری، شرم و همدلی انجام داده است.

از این پژوهش‌گر و نویسنده، تابه‌حال، چهار کتاب پرفروش منتشر شده است:

جرأت بسیار (در سال ۲۰۱۲، در فهرست پرفروش‌های نیویورک تایمز قرار داشت.)

با اقتدار برخاستن

شجاعانه رهبری کن

موهبت‌ کامل نبودن

سخنرانی برنه براون، در برنامه تد (TED Talk)، با عنوان قدرت آسیب‌پذیری بیش از سی‌میلیون‌بار تماشا شده است.

 

بخشی از کتاب موهبت کامل نبودن

«بارها در طول مصاحبه‌هایم با افرادی که مقابلم نشسته بودند، احساس بیگانگی می‌کردم. خود را مانند ملاقات‌کننده‌ای می‌دیدم که سعی دارد عادات و رسوم افرادی را درک کند که زندگی آن‌ها تفاوتی باورنکردنی با زندگی خودش دارد. گاه لحظه‌های عذاب‌آوری پیش می‌آمد که نمی‌توانستم درک کنم، آن‌ها، یعنی افرادی که باتمام‌وجود زندگی می‌کردند، چه کاری انجام می‌دهند و چرا آن را انجام می‌دهند؟ گاه مفاهیم آن‌ها آن‌قدر برایم ناآشنا بود که نمی‌توانستم نامی برای آن پیدا کنم.

یادم می‌آید یک‌بار به یکی از همکارانم گفتم: «این عده بی‌جهت عمرشان را به باد می‌دهند.» دوستم خندید و گفت: «بی‌جهت، چطور؟»

شانه‌هایم را بالا انداختم و گفتم: «نمی‌دانم. برای خودشان تفریح می‌کنند و... نمی‌دانم شما اسمش را چه می‌گذارید. با وقت‌گذرانی خودشان را سرگرم می‌کنند.»

او که کمی گیج شده بود پرسید: «منظورت چه جور تفریحی است؟ منظورت ورزش، کارهای دستی یا سرگرمی‌های این طوری است؟»

گفتم: «آره، یک چیزی تو همین مایه‌ها. باید کمی بیشتر پرس‌وجو کنم.»

حالا که به یاد گفت‌وگوی آن روز می‌افتم، به خود می‌گویم که چطور آنچه را می‌دیدم نمی‌فهمیدم؟ آیا علتش این نبود که این مفهوم اصلاً در زندگی من جایی نداشت؟

بله این مفهوم بازی بود. یکی از اجزای مهم زندگی باتمام‌وجود، بازی است! بعد که دقت کردم دیدم بچه‌های خود من هم همان بازی‌های لذت‌بخش را دارند.

بررسی درباره مفهوم بازی شروع مسیری ناهموار بود. بعد از مدت‌ها بی‌راهه رفتن به کاری از دکتر استوارت براون برخوردم. دکتر براون یک روان‌شناس، پژوهشگر بالینی و پایه‌گذار مؤسسه ملی بازی است. او همچنین کتابی تحت این عنوان دارد: بازی: تأثیر آن در شکل‌گیری مغز، پرورش قوه تخیل و کنکاش روح.

دکتر براون با تکیه بر پژوهش‌های خود و نیز پیشرفت‌های اخیر در بیولوژی، روان‌شناسی و علم عصب‌شناسی توضیح می‌دهد که چگونه بازی مغز ما را شکل می‌دهد، به تقویت همدلی کمک می‌کند، درک گروه‌های اجتماعی پیچیده را تسهیل می‌کند و علاوه‌براین، خود هسته اصلی خلاقیت و نوآوری است.

شاید بپرسید علت ذکر استراحت در عنوان این بخش چیست؟ در جواب باید بگویم پس از تحقیق درباره بازی دریافته‌ام که استراحت نیز مانند بازی برای سلامت و عملکرد بهینه ما ضروری است.

البته اگر شما هم مثل من باشید خواهید پرسید که منظور از بازی دقیقا چیست؟ دکتر براون هفت ویژگی برای بازی بر می‌شمارد. اولین ویژگی این است که بازی ظاهرا رفتاری بی‌هدف است، یعنی همان بازی برای بازی. ما بازی می‌کنیم چون لذت‌بخش است و دوست داریم.

باید بگویم درگیری من، به‌عنوان پژوهشگر شرم، با موضوع بازی از همین‌جا شروع می‌شود. در فرهنگ امروزی که احساس ارزشمندی با میزان تولید خالص ما سنجیده می‌شود، وقت گذاشتن برای فعالیت‌های بی‌هدف کاری نادر است. در واقع مشغولیت به این فعالیت‌ها اکثر ما را دچار اضطراب می‌کند.

فهرست کارهای ضروری ما آن‌قدر بلندبالا و سنگین است که صِرف فکر کردن به کاری نامرتبط با آن، ما را مضطرب و نگران می‌کند. همواره مقدار زیادی کار ناتمام داریم که باید به پایان برسند. دیگر وقتی برای بازی یللی تللّی نداریم!

بحث براون این است که بازی گزینه‌ای نیست که از میان گزینه‌های دیگر به دلخواه انتخاب شود یا نشود. به نظر او نقطه مقابل بازی کار نیست بلکه افسردگی است و توجه به نیاز زیستی ما برای بازی می‌تواند کار ما را دگرگون سازد. بازی، هیجان و طراوت را به کار باز می‌گرداند، به ما کمک می‌کند با مشکلات روبه‌رو شویم، احساس نشاط کنیم و مهارت خود را ارتقاء دهیم. علاوه‌براین، بازی شرط لازم برای خلاقیت است. از همه مهم‌تر اینکه بازیِ حقیقی که برخاسته از تمایلات و نیازهای درونی ماست، تنها راه کسب رضایت و شادی پایدار در کار است و در بلندمدت، کار بدون بازی، مفید واقع نمی‌شود».