تفاوت زنان و مردان صاحب قدرت در حفاظت از زمین چیست؟
بسیاری از نظریهپردازان میگویند: زنان به دلیل نقش مهمی که در خانواده دارند، بهتر میتوانند مفاهیم حفاظت از زیستبوم و «قانونمندی اکوسیستم» را درخانواده نهادینه کرده و آن را به دیگران منتقل کنند.همچنین زنان دارای قدرت بیشتر از مردان صاحب قدرت و نفوذ سیاسی-اقتصادی به مسائل محیطزیست اهمیت میدهند.
نظر به اهمیت نقش زنان در رسیدن به توسعه پایدار و حفظ محیط زیست
نگارندگان مقالهای با عنوان «نقش زنان در دستیابی
و حفاظت از محیط زیست»* کوشیدهاند در ابعاد
مختلف به این مهم توجه کرده و روند ملی اقدامات برای نقش آفرینی زنان در توسعه
پایدار را مورد واکاوی و کنکاش خود قرار دهند.
کمیسیون جهانی محیط زیست، توسعه پایدار را فرایند تغییری تعریف میکند
در استفاده از منابع، هدایت سرمایهگذاریها، سمتگیری توسعه تکنولوژی و تغییر
نهادی که با نیازهای حال و آینده سازگار باشد. در یک تعریف دیگر، توسعه پایدار به
معنای پیشرفت کیفیت زندگی و زندگی در ظرفیت تحمل اکوسیستمهای پشتیبان است. در بطن
این تعریف مفاهیم «توسعه» و «محیط زیست» با یکدیگر همراه شدهاند.
اصطلاح توسعه پایدار در اوایل دهه ۱۹۷۰ درباره محیط و توسعه به کار رفت. از آن
زمان، سازمانهای بینالمللی که خواهان دستیابی به محیطی مناسب و مساعد برای توسعه
سودمند بودند، نام خاص و ویژگی آنها در راهبرد توسعه پایدار نمود یافت.
استفاده از واژه«توسعه پایدار» بعد از کنفرانس «ریودوژانیرو» در سال ۱۹۹۲ در محافل علمی فراگیر شد. حاصل این کنفرانس که به کنفرانس زمین شهرت
دارد، بیانیه ریو و دستور کار ۲۱ بود که در آنها زنان به عنوان «گروه اصلی»
در توسعه پایدار شناخته شدند و مقررات ویژهای برای بهبود موقعیت ایشان در نظر گرفته
شد.
در دهههای اخیر نقش زنان در حفظ محیط زیست و توسعه پایدار در چارچوب اقدامات
ملی پیگیری شده است که از جمله آنها میتوان به عضویت زنان در هیات دولت و کمیسیونهای
ذیربط در سمتهای عالی مرتبط با حفاظت محیط زیست، عضویت زنان در شورای عالی سلامت،
شورای عالی برنامه ریزی، حضور زنان در شوراهای شهر و روستا در سراسر کشور، تدوین
برنامه توسعه مشارکتهای اجتماعی و فرهنگی زنان، راهاندازی مرکز مطالعات و
تحقیقات زنان در دانشگاهها، تهیه بانک اطلاعات زنان پژوهشگر، لحاظ نگرش جنسیتی در
برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی کشور و تاکید بر محورهای زیست محیطی، تعادل
منطقهای، آمایش سرزمین و مواردی از این دست اشاره کرد.
گزارش یونسکو نیز در مورد پیشرفتهای ایران در زمینه آموزش برای توسعه
پایدار که توسط کمیسیون ملی یونسکو در سال ۱۳۸۹ منتشر
شد، بیانگر این است که در بخش اجرای برنامهها، فعالیت نهادها در زمینه آموزش برای
توسعه پایدار در سطح ملی قابل توجه بوده است. از جمله توسعه کمی آموزشی، ارتقای دسترسی
به آموزش، حذف تفاوتهای جنسیتی در آموزش و متنوع سازی روشها، ساختارها و محتوای
آموزشی، توسعه مهارتهای شغلی در آموزش و ارتقای ترویج فرهنگ زیست محیطی.
زنان به مثابه نیمی از کنشگران اجتماعی، همواره در وجوه و ابعاد
گوناگون به عنوان یکی از محورهای مناقشه متخصصان علوم اجتماعی مطرح بودهاند. نقش تربیتی
و اثرگذار زنان در خانواده میتواند مبنای بسیاری از اصلاحات در مدیریت شهری قرار
گیرد. نسلی که در دامن مادران تحصیل کرده و متعهد نسبت به سلامت جامعه و محیط زیست
همشهریان بزرگ میشود، نسلی مسئول خواهد بود.
علاقه به مشارکت در امور عمومی و عام المنفعه نیز بسیار متاثر از
تربیت خانوادگی بوده، چنانچه سایر خصوصیات اکتسابی این چنین است، اما میزان تاثیرگذاری
زنان در مقام مادری به توانمندسازی و آموزشهای رسمی و غیر رسمی بستگی دارد. زیرا
فرهنگ سنتی ما وظایف زن را بیشتر در قالب خانواده دانسته و امروز برای گذر از این
محدوده باید به ابزار آگاهی و توانمندی مجهز شد.
همچنین مقوله نگاه محلهای و شهری، مقولهای فراخانواده بوده و مرزهای
نوینی را در مقابل زنان ما گسترده است. بنابراین اگر خواهان سهم مناسب زنان برای
حفظ سلامت و محیط زیست هستیم باید توانمندسازی و آموزش از سوی مسئولین امر جدی تلقی
شده و فراتر از شعار به ایجاد سازوکارها و نهادینه ساختن آن اقدام شود.
امروزه تجربهها، خواستها، علایق، ذائقهها، احساسات و زبان زنانه به
طور گستردهای در حال توسعه است. این مساله تنها محدود به مناسبات درون خانواده
نیست و مناسبات بیرون خانواده را نیز در بر میگیرد. باید تاکید کرد که مصرف در
خانواده امروزی از عواملی است که زن را در جایگاه تعیین کنندهتری قرار میدهد؛
زیرا خانوادههای کنونی بر اساس تولید بنا نشده و فعالیت عمده خانواده بر اساس
مصرف است. در چنین شرایطی زنان تصمیم گیرنده و تعیین کننده مصرف به شمار میآیند.
این توسعه زنانگی با اشکال گوناگون آن بر گفتمانهای خانواده ایرانی
چه گفتمانهای مدرن و چه گفتمانهای مذهبی تاثیر گذاشته است. این در حالی است که
خانواده همواره بهترین ابزار آموزش ارزشهای فرهنگی بوده و وظیفه انتقال آنها را
به نسلهای بعدی بر عهده داشته است.
پر واضح است که این آموزشها و ارزشهای فرهنگی اینک میبایست شامل
اهمیت حفظ محیط زیست و راهکارها برای اعمال آن باشد و زنان به عنوان مادران و همسران
نقش بسزایی در انتقال و ارایه آن دارند. به علاوه اصل ۵۰ قانون اساسی ایران تصریح میکند که حفاظت از محیط زسیت وظیفه عمومی
تلقی میگردد و با هر نوع طرز تفکری نسبت به محدوده حضور اجتماعی زنان، شامل آنان
نیز میشود.
* منبع: سمیرا نجفی کشکولی (۱۴۰۰)، «نقش زنان در دستیابی و حفاظت محیط
زیست»، فصلنامه بین المللی قانون یار، بهار ۱۴۰۰، دوره پنجم، شماره ۱۷: ۱۰۲۹-۱۰۴۴