جمعههای انتظار
رفیق حادثههایی به رنگ تقدیری
اسیر ثانیههایی شبیه زنجیری/
در این رسانهی دنیا میان برفک ها
نه مانده از تو صدایی نه مانده تصویری/
رسیده سن حضورت به سن نوح اما
شمارِ مردم کشتی نکرده تغییری/
هزار جمعه ی بی تو گذشته از عمرم
هزار سال پیاپی دچار تأخیری/
شبیه کودک زاری شدم که در بازار...
تو دست گمشده ها را مگر نمی گیری؟
کاظم بهمنی