کرج - امید بانوان؛ تیلدا حسینی؛ یکی از معیارهای مهم و شاید شرط تحقق توسعه پایدار در هر جامعهای حضور و مشارکت واقعی بانوان است و این حضور و مشارکت در گرو توانمند بودن زنان است. توانمندی زنان که از آن به توانمندی جنسیتی نیز تعبیر میشود یکی از اهداف مهم دولت است که چندیست به طور جدیتر به آن پرداخته شده است.
توانمندسازی بانوان در واقع فرصت قابل حضور و توانایی قابل حصولی برای زنان ایجاد میکند تا قابلیتها و ظرفیتهای وجودی خود را به نحو بهتری به جامعه ارائه نمایند که هم سبب رشد و کمال خودشان شود و هم جامعه را به آن رشد مطلوب برساند.
توانمندی زنان موضوعی تک بعدی نیست که از یک منظر به آن نگریسته شود بلکه چون منشوری است که از هر سو نور آگاهی به آن تابیده شود، رنگین کمانی از نورهای بدیع را به جامعه تقدیم خواهد کرد. یک زن توانمند در عرصه اقتصادی همان قدر مفید است که یک زن توامند در عرصه سیاسی یا اجتماعی و اتفاقا اگر زنان به رشد اقتصادی لازم رسیده باشند، در میزان افزایش بهرهوری آن جامعه نقش بسیار سازندهای خواهند داشت.
امروز میزان رأی و نظر بانوان در انتخابات بسیار حائز اهمیت است چرا که نه تنها نیمی از آراء را به خود اختصاص میدهند که به راحتی میتوانند از طریق عواطف و احساسات خود روی نظر و رأی مردان خانواده خود نیز موثر باشند؛ لذا یک بانوی توانمند و آگاه از نظر سیاسی در منش سیاسی یک جامعه نیز به طور مستقیم یا غیر مستقیم تأثیر گذار خواهد بود.
زمانی بود که بانوان نه موضوع مهمی برای تغییر بودند و نه منشأ تغییر ولی اینک نقش آنها در جامعه بسیار فراتر از این است که مردان بخواهند با مقاومت در برابر این خواست یا نادیده گرفتن وظیفه و نقش آنها به انکار آنان بپردازند.
جامعه امروز بانوان در نتیجه اقبال زنان به تحصیلات و در اثر یک نوع آگاهی جهانی در سایه حضور اینترنت و انواع وسایل ارتباط جمعی به چنان حوزه وسیعی از فهم و شعور رسیده است که محدوده تنگ هر نوع مقاومت و انسداد را شکسته است و به سطحی فراتر رخنه کرده و ریشه زده است.
شاید زمانی بود که از توانمندی زنان که صحبت به میان میآمد، تصویر مبهمی از یک رؤیای دوستداشتنی و محال در آینه خیال مجسم میشد در حالی که اکنون حضور زنان توانمند در عرصههای سیاسی، اقتصادی، مدیریتی، تحصیلی و اجتماعی نشانگر آنست که بخش مهمی از آن رؤیای قدیمی به حقیقت رسیده است و برای رسیدن به نیمه دیگر آن نیز نیاز به تغییر دیدگاه فردی و جمعی جامعه احساس میشود.
اگر زنان باور کنند که قادر هستند پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی کنند و فارغ از جنسیت شایستگی رسیدن به مدارج بالای علمی، مناصب مدیریتی و جایگاههای والای اجتماعی را دارند، مطمئنا به هر یک از این مراتب خواهند رسید. اگر مردان جامعه به این باور قلبی برسند که ارائه قابلیت بانوان به معنای برتری طلبی آنان نسبت به جنس مخالف نیست؛ اگر جامعه به این یقین برسد که توانایی زنان به معنای ناتوانی مردان نیست و رسیدن به جایگاههای بالا در هر عرصهای برای بانوان لزوما از سر تصادف یا انتساب و خویشاوندی و پارتیبازی نیست؛ به یقین زمینه برای توانمندسازی بانوان بیشتر فراهم خواهد شد.
البته در بحث توانمندسازی بانوان به ویژه در ایران مشکلات فرهنگی زیادی وجود دارد و درواقع باید از لایه رسوب شدهای از افکار و سنتها و الگوهای ذهنی گذشت که شاید زمان زیادی برای این عبور نیاز داشته باشیم. به عنوان مثال، بسیاری از زنان توانمند در جامعه ممکن است با این انتظار ذهنی و ناخودآگاه روبرو شوند که احراز جایگاه و منزلت والای اجتماعی در گرو از دست دادن خانواده یا عدم تأیید آنها میباشد. بسیاری از زنان ممکن است در این مسیر با این حس روبرو شوند که اگر زن موفقی در عرصه اجتماع باشند نه تنها از سوی مردان که از سوی زنان نیز طرد میشوند.
در گسترهای وسیعتر نیز جامعه و سیاستگذاران برای توانمندسازی زنان با چالشهای متعددی روبرو هستند از جمله بومی کردن الگوهای توانمندی برای جامعه ایرانی اسلامی، نگرشی سیستمی به بحث توانمندسازی، ایجاد یک جایگاه و چارچوب مشخص در شرح وظایف، تدوین برنامهها و خط مشیها.
شاید لازم باشد این یادداشت را با این حدیث زیبا و سخن نغز از پیامبر اکرم (ص) به پایان برسانیم که فرمودند: زنان را بزرگ نمیدانند مگر بزرگواران و کوچک و حقیر نمیسازند مگر فرومایگان. امید که بزرگورانه به زنان و جایگاه والای آنان بنگریم و اجازه دهیم با مشارکت و حضور پررنگتر خود زمینه رشد جامعه را فراهم کنند.