قوانین سرشت انسان
کتاب قوانین سرشت انسان نوشتهٔ رابرت گرین با ترجمهٔ آرسام هورداد در نشر نوین چاپ شده است. کتاب قوانین سرشت انسان طوری طراحی شده است تا شما را با تمام جنبههای رفتار انسان آشنا کند و علل ریشهای این رفتارها را روشن سازد. اگر بگذارید این کتاب راهنمای شما باشد، در آن صورت اساساً آدمها را جور دیگری خواهید دید.
کتاب خوب- امیدبانوان؛ اگر قرار باشد بهطور مختصر و چکیده بگوییم این کتاب دربارهی چیست؛ به این حقیقت ژرف اشاره میکنیم که مواجهه با ویژگیهای منفی و جنبههای تاریک وجود، مواجهه با احساسات و عواطف منفی، این ظرفیت را در ما ایجاد میکند که بتوانیم کاری ارزشمند و والا انجام دهیم و اثری ماندگار خلق کنیم. به همین ترتیب میشود گفت مواجهه با میرایی ما را به نقطهٔ والایش و کمال میرساند. هدف این کتاب تماماً تبدیل کردن ظرفیتهای خفته و منفی، به خروجیهایی باشکوه، بیکران و انسانی است.
هر فصل از این کتاب به یکی از جنبهها یا قوانین سرشت انسانی میپردازد. عنوان قانون را روی آنها گذاشتهایم، چون وقتی تحتتأثیر این نیروهای بنیادی قرار میگیریم، رفتاری نسبتاً مشخص و پیشبینیپذیر خواهیم داشت. هر فصل داستانی از یک یا چند شخصیت مشهور دارد که به کمک آن، قانونِ مرتبط با همان فصل شرح داده میشود. در ادامهٔ فصل ایدهها و استراتژیهایی دربارهٔ نحوهٔ مواجهه با خودتان و دیگرانی که تحتتأثیر این قانون قرار گرفتهاند بیان شده است. در پایان هر فصل نیز قسمتی وجود دارد دربارهٔ اینکه چگونه این نیروی انسانیِ پایه را به خروجی و دستاوردی مثبت، ثمربخش و پُرحاصل تبدیل کنیم؛ بهاینترتیب یاد میگیریم بردهٔ منفعل سرشت انسان نباشیم، بلکه فعالانه در دگرگونی آن بکوشیم.
کتاب قوانین سرشت انسان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به کتابهای توسعهٔ فردی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب قوانین سرشت انسان
بودجهٔ خزانهٔ دولت در حال زیاد شدن بود و پریکلس این بودجه را نهتنها صرف مقاصد سیاسی، بلکه صرف ساختوساز و خدمات عمومی کرد؛ تصمیمی که باعث بُهت و حیرت مردم آتن شد. او دستور ساخت معابد، تئاترها و سالنهای کنسرت را داد و بهاینترتیب کارگران و صنعتگران زیادی بهکار گرفته شدند. هرکس به هر گوشهای نگاه میکرد متوجه میشد که شهر بهطور باشکوهی در حال زیباتر شدن است. فرم موردعلاقهٔ پریکلس در معماری بازتابی بود از مؤلفههای موردپسند خودش؛ یعنی منظم، همسان و بهیادماندنی. عظیمترین پروژهٔ او پارتنون بود که روی آن مجسمهٔ ۱۴ متری عظیم آتنا قرار داشت. آتنا روحِ هدایتگرِ آتن بود، الههٔ خِرَد و هوش عملی. درحقیقت، آتنا نمایندهٔ تمام ویژگیها و ارزشهایی بود که پریکلس قصد ترویج آنها را داشت. پریکلس دستتنها، ظاهر و باطن شهر را دگرگون کرد و آتن با او به دورهٔ طلایی علوم و هنرهای گوناگون قدم گذاشت.
احتمالاً یکی از مهارتهای عجیب پریکلس طرز سخن گفتن او بود: موقر و خویشتندار. او اهل لفاظیهای رایج آن زمان نبود. درعوض، مخاطبانش را از طریق استدلالهای بینقص متقاعد میکرد. این باعث میشد مردم با دقت به صحبتهای او گوش دهند تا منطقِ پشت حرفهای او را دریابند. صحبتهای او متقاعدکننده بود و مردم با گوش دادن به او آرام میگرفتند.