آنچه در مدرسه یاد نگرفتهاید
کتاب خوب- امیدبانوان؛ کتاب آنچه در مدرسه یاد نگرفتهاید نوشته آلن دوباتن است که با ترجمه علیرضا نظری انامق منتشر شده است.
کتاب خوب- امیدبانوان؛ دنیای مدرن به آموزشوپرورش توجه خاصی دارد. در تاریخ بشریت هرگز سابقه نداشته است که این همه منابع و انرژی برای رشد و پرورش ذهن نسل بعدی انسان اختصاص داده شود. اما چرا در طول آن همه ساعتی که در مدرسه سپری کردیم هیچ صحبتی درباره موضوعات اساسیتر انجام نمیشد؟ موضوعاتی که برای داشتن یک زندگی آبرومندانه به آنها نیاز داریم. چطور در مدرسه برای موضوعاتی مانند معادلات دیفرانسیل و انتگرال، فرسایش لایههای یخچالها، سیاست ایالتهای بورگوندی در سده ۱۴۰۰ میلادی، تفسیر شعر امیلی دیکنسون و معادلات مثلثاتی زمان زیادی صرف میشد اما برای طیف وسیعی از موضوعات و مسائلی که میتوانستند به رشد ما کمک کنند زمان بسیار کمی اختصاص داده میشد؟ چرا در مدرسه هیچکس به این موضوعات مهم حتی اشاره کوتاهی هم نکرد؟ این کتاب میخواهد هرآنچه تابهحال در مدرسه آموزش داده نشده است را به شما معرفی کند.
خواندن کتاب آنچه در مدرسه یاد نگرفتهاید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کسانی که در زندگی بهدنبال موفقیتند پیشنهاد میکنیم.
درباره آلن دوباتن
آلن دو باتن، نویسنده، فیلسوف و مجری تلویزیونِ ساکن بریتانیا، که دغدغهاش نوشتن درباره زندگی روزمره به شیوهای فلسفی است. او در تمام نوشتههایش میکوشد فلسفه را وارد زندگی عادی انسان کند.
آلن دوباتن نویسنده فلسفی در سال ۱۹۶۹ در شهر زوریخ سوئیس به دنیا آمده است. او اکنون در لندن زندگی میکند و مشغول مدیریت در موسسه خود یعنی مدرسه زندگی است. این نویسنده اکنون بهعنوان نویسنده فلسفه روزانه شناخته میشود. او درباره موضوعاتی مینویسد که هرروزه همه انسانها با آن دستوپنجه نرم میکنند. موضوعاتی مانند عشق، سفر، هنر، معماری و ادبیات. کتابهای آلن دوباتن تاکنون به بیشتر از سی زبان دنیا ازجمله فارسی ترجمهشدهاند.
دوباتن دوره دکتری فلسفه را در دانشگاهِ هاروارد آغاز کرد ولی برای نوشتن کتب فلسفی به زبان ساده، آن را نیمهکاره رها کرد. مهمترین کتابهای الن دوباتن، تسلی بخشیهای فلسفه و هنر سیر و سفرنام دارند.
اولین کتاب آلن دوباتن به نام جستارهایی در باب عشق، در سال ۱۹۹۳ زمانی که او ۲۴ سال داشت، منتشر شد. کتابی که خیلی زود در لیست کتابهای پر فروش قرار گرفت و بیش از دو میلیون نسخه از آن به فروش رفت.
آلن دوباتن مؤسس مدرسهای به نام مدرسه زندگی است. او با این باور که فرزندان ما در مدرسه راه و روش زندگی کردن را نمیآموزند مدرسه زندگی را تأسیس کرد. دوباتن معتقد است این فقدان دانش باعث میشود کودکان در زندگی بالغانهشان با مشکلات زیادی مواجه شوند.
موضوعاتی که در مدرسه زندگی تدریس میشوند متنوعاند. اما همه این آموزشها در راستای افزایش خودشناسی هستند. زیرا گردانندگان این مدرسه معتقدند تنها با خودشناسی است که میتوانیم زندگی برتر و رضایتبخشتری داشته باشیم. مجموعه آموزشهای این مدرسه در شش دسته کلی تقسیمبندی میشود. خودشناسی، ارتباطات (Relationships)، کار، آرامش، رفتارهای اجتماعی و فرهنگ و فراغت.
نویسندگان و فیلسوفان باتجربهای هم در این موسسه کار میکنند. نکته جالب این است که با توجه به تفاوتِ روشهای یادگیری، مدرسه زندگی آلن دوباتن، آموزهها یا محصولاتش را به روشهای مختلفی، مانند کتاب، کارگاه، ویدیو، جلسه روانکاوی و ... ارائه میکند.
آلن دوباتن تاکنون کتابهای بسیاری منتشر کرده است. از میان این آثار، کتابهای جستارهایی در باب عشق، تسلی بخشیهای فلسفه، هنر سیر و سفر، اضطراب منزلت، دین برای خداناباوران، سیر عشق، هنر همچون درمان و تعدادی از کتابهای مدرسه زندگی به فارسی ترجمهشدهاند و همه آنها در فهرست پرفروشترین کتابهای بازار قرارگرفتهاند.
بخشی از کتاب آنچه در مدرسه یاد نگرفتهاید
وقتی متولد میشویم و پا به دنیا میگذاریم، هیچ تصوری از اجازه گرفتن برای انجام دادن کاری نداریم. ما فقط دوست داریم هر کاری را که میخواهیم فوراً انجام دهیم: وقتی فرش به نظرمان جالب میرسد آن را لیس میزنیم. وقتی گربه ما را آزار میدهد دُمش را میکشیم. وقتی پریز میبینیم انگشتان خود را به داخل سوراخهای آن میکنیم. وقتی چیزی را به زمین میاندازیم و صدایی از آن بلند میشود کنجکاو میشویم و برای شنیدن همان صدا مجدداً آن چیز را به زمین میاندازیم. سعی میکنیم همه چیز را همین الان به دست آوریم و در غیر این صورت شروع به جیغوداد میکنیم.
طولی نمیکشد که پیامهایی متعارض با خواستههایمان میشنویم: «نمیتوانی هر وقت دلت خواست هر کاری بکنی، همیشه اول باید اجازه بگیری.» ظاهراً چیزی که دلتان میخواهد داشته باشید متعلق به شخص دیگری است و آنها باید به شما اجازه بدهند. بسیاری از کارهایی که دوست دارید انجام دهید ممکن است به دیگران آسیب بزند و به جای عمل کردن، اول باید فکر کنید. درواقع بخش اعظمی از آنچه که شما میخواهید و دوست دارید داشته باشید مستلزم این است که بارها و بارها برایشان اجازه بگیرید و به دردسر بیفتید. در طول انجام این کار، شاید پیش بیاید که فردی صدهزار بار بهصورت محترمانه اما با تحکم به شما بگوید: «نه، این مال تو نیست؛ نه، ما نمیتوانیم این کار را انجام دهیم. نه، این کار ناخوشایند است و غیره.» متأسفانه به نظر میرسد که ایدههای هیجانانگیز و جدیدی که شما در ذهنتان دارید بهشدت با واقعیتهای موجود در دنیا متعارض هستند: شما میخواهید یک رادیو را با طناب به پشت همستر ببندید ولی این اجازه را به شما نمیدهند؛ میخواهید به جای نهار فقط کیک بخورید اما نمیگذارند؛ دوست دارید برادرتان را بهصورت کامل در شنهای ساحل دفن کنید یا سر او را سوراخ کنید تا بتوانید فکرهای داخل سرش را ببینید اما بهشدت با شما مخالف میشود. علاوه بر این، در مورد زمانبندی نیز نکات ناخوشایندی دستگیرتان میشود: هر کاری که دوست داری انجام بدهی، باید بعد از «انجام تکالیفت» باشد. این کار را «سال آینده» میتوانی انجام دهی. وقتی «بزرگتر شدی» میتوانی این کار را انجام دهی. ظاهراً برای انجام کاری که دوستش دارید باید بیش از آنچه که خودتان میخواهید صبر کنید تا زمانش فرا برسد.