در ستایش زنان سرسخت
کتاب خوب –امیدبانوان؛ در ستایش زنان سرسخت اثر کارن کاربو است که با ترجمه مهدیه مومنی در نشر مهرگان خرد به چاپ رسیده است. در این کتاب درسهای از زندگی زنان قدرتمند و سرسخت میخوانید.
کتاب خوب –امیدبانوان؛ کارن کاربو در این کتاب با شما درباره زنانی حرف میزند که قوانین ظالمانه را زیر پا گذاشتند. درسهای زندگی از ۲۲ زن جسور که این کار را کردند.
زنای که در این کتاب ردبارهشان میخوانید، سرسخت بودن و سرسخت ماندن ویژگی شاخص آنهاست. تعبیر نویسنده از زن سرسخت این است: انسانی که نیازها و علایق خود را میشناسد و هرچند گاهی نیازهای دیگران را در اولویت قرار میدهد اما برای نیازهای خودش اهمیتی معادل نیازهای دیگران قائل است.
بسیاری از زنان این کتاب، زنان و مادرانی فداکار و دوستداشتنی و به همان میزان زنانی بزرگ و مهم هستند. یک زن سرسخت به انتظارات تحمیلشده از سوی فرهنگی که در آن زندگی میکند واقف است اما شناخت درست از خودش را در اولویت نسبت به این انتظارات قرار میدهد و پذیرفته است که هزینهٔ یک انسان تمامعیار بودن ممکن است برابر با رنجاندن دیگران باشد.
یک زن سرسخت، شاکی، سنگدل و تندخو نیست هرچند ممکن است بسته به موقعیتی که در آن قرار میگیرد به چنین زنی تبدیل شود؛ مانند هر انسان دیگری (در اینجا منظور یک مرد است) روزهای بدی در زندگی دارد که دچار اشتباه میشود و خونسردی خود را از دست میدهد اما او اصرار به داشتن یک زندگی انسانی و متعالی دارد.
زنان سرسخت تمایل ندارند تا "یک زن همیشه در انتظار" باشند، آنها مایل به انتظار کشیدن برای عشق، برای فردی که کارایی شغلیشان را تائید نماید، برای فرزندانی که آنها را به تخت ببرند یا از مدرسه بازگردانند، برای رسیدن به اندام ایدئال برای پوشیدن شلوار جینِ چسبان نیستند. انرژی و انگیزهٔ درونی این زنان آنها را وامیدارد تا بهجای انتظار کشیدن، دیگران را در انتظار خود باقی بگذارند و از نظر آنها انتظار، بیقراری و نگرانی دیگران اهمیتی ندارد. این زنان از ایجاد آشوب لذت نمیبرند (هرچند به نظر میرسد اغلب آنها مایل به این کار هستند) چرا که در آشوب و جنجال، احساسات آنها جریحهدار میشود اما چالشها و دستاندازهای پیش رو، آنها را از انجام مأموریتشان بازنمیدارد.
۲۲ زن نمادین معرفیشده در این کتاب از دیرباز تاکنون الهامبخش نویسنده بودهاند. بدیهی است که تعداد زنانی که نامشان شایستهٔ نوشته شدن در این کتاب است از این رقم بسیار بیشتر است اما این ۲۲ نفر زنانی هستند در نویسنده ایجاد انگیزه کردهاند.
خواندن کتاب در ستایش زنان سرسخت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
همه دختران و زنانی که برای رسیدن به حق و جایگاه خود در زندگی پیوسته تلاش میکنند مخاطبان این کتاباند.
درباره کارن کاربو
کَرِن کاربو خالق چندین رمان، مجموعهٔ غیرداستانی خلاقانه و خاطرات شخصی است. مجموعه کتابهای او که در مورد زنان سرسخت نوشته شدهاند شامل قوانین جولیا چایلد/درسهایی برای طعمدار کردن زندگی، چگونه جُرجیا به اوکیف تبدیل شد/ درسهای برای هنر زیستن، چگونه هپبورن باشیم/درسهای زندگی از کاترین بزرگ و کتاب بینالمللی پرفروش او، انجیل به روایت کوکو شنل؛ درسهای زندگی از باشکوهترین زن دنیا، هستند؛ و رمانهای او؛ متجاوزین به اینجا خوش آمدید، مسیر الماس، مادر بودن از من یک مرد ساخت، بهعنوان کتابهای برجستهٔ نیویورک تایمز شناخته شدند و همچنین کتاب خاطرات او " امور زندگی" نیز این عنوان را از آن خود کرد. نوشتههای او در مجلاتی چون Elle, Vogue, Outside, Condé Nast، New York Times, the Los Angeles Review of Books به چاپ رسیده است.
اخیراً کارن بهعنوان یکی از ۲۴ نویسنده برای برنامهٔ Amtrak Residency انتخاب شده است. او جایزهٔ نقدی ملی برای هنرهای داستانی را دریافت کرده است و برندهٔ جایزهٔ کتاب اورگون در بخش کتاب ناداستان خلاقانه و جایزهٔ جوان جنرال الکتریک است. کارن به همراه همسرش و نیز سه سگشان در پورتلند، اورگان زندگی میکند.
بخشی از کتاب در ستایش زنان سرسخت
الیزابت تیلور؛ بدنام
زنانِ بدنامِ سرسخت اشتراکات زیادی دارند، اما یک ویژگی منحصربهفرد در مورد چنین زنانی "بیتفاوت بودن نسبت به نظر دیگران" است. بهترین مثال ممکن برای یک زن بدنامِ سرسخت که برای نظر دیگران اهمیتی قائل نیست الیزابت تیلور است. در طی هفت دهه الیزابت تیلور بهعنوان اولین ستارهٔ زن مدرن هالیوود و پرشورترین هنرپیشه آمریکا در کانون توجه قرار داشت و بیشترین شایعات در موردش گفته شد. در طی این سالها او بیشک تمامی آنچه مایل به انجام دادنش بود را بیتوجه به حرف مردم انجام داد. او هیچگاه برای خوشایند مردم توجیهی بابت خودش و یا توضیحی بابت رفتارش ارائه نداد. الیزابت هم شگفتانگیز و هم وحشتناک بود. بهعنوان یک هایپر فمینین تحت کنترل افکار عمومی نبود. برای الیزابت تیلورشدن -الیزابتی که به ما میگوید لباس قرمز رسوایی را از تن درآوریم و آن را دور بیندازیم- باید سرسخت، خطرناک و قدرتمند بود.
سابقهٔ الیزابت تیلور شناخته شده است هر چند در گذر زمان شهرت او کمتر شده است. وقتی من از دختر ۲۴ سالهام در مورد آنچه از تیلور میدانست پرسیدم جواب داد که لیز شوهران زیادی داشت و در فیلم کلئوپاترا خط چشم کشیده بود. درست بود ولی او از کودکی بازیگر بود و نقش معروفش در فیلم ولوت ملی (فیلمی که دختر دوستدار اسب من دوست داشت ولی ظاهراً آن را فراموش کرده بود) را زمانی که تنها دوازده سال داشت بازی کرد. آن روزها الیزابت تیلور ستاره بود و در طول ۶۷ سال بعد تا سال ۲۰۱۱ که در سن ۷۹ سالگی از دنیا رفت، همچنان ستارهٔ سینما باقی ماند. الیزابت در چند فیلم کلاسیک شامل مکانی در آفتاب (۱۹۵۱)، غول (۱۹۵۶)، باترفیلد (۱۹۶۰) و چه کسی از ویرجینیا ولف میترسد؟ (۱۹۶۶) ظاهر شد که برای بازی در دو فیلم آخر برندهٔ جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر زن شد؛ اما بهترین اجرای وی نحوهٔ اداره کردن خودش بود. او زن پرشور بود که هیچ تلاشی برای پنهان کردن میل و ولع خود نداشت. در فضای بستهٔ دهه ۱۹۵۰ میلادی زندگی الیزابت یک زندگی باز و در انظار عموم بود که نهتنها بابت آن هیچ حس پشیمانیای نداشت بلکه زندگیاش همراه با لذت و اشتیاق بود. در سال ۱۹۶۴ الیزابت با ریچارد برتون زوج هنریاش در فیلم کلئوپاترا ازدواج کرد. در سال ۱۹۷۴ از وی جدا شد؛ اما در همان سال دوباره به زندگی مشترک خود بازگشتند اما این بار نیز زندگی مشترک آنها به جدایی کشیده شد. تمامی اتفاقات زندگی مشترک این زوج، جدالهای لفظی، جدایی و رجوعی احساساتی با چشمانی اشکبار در انظار عمومی روی صفحهٔ اول روزنامهها قرار گرفت. در طی سالهای زندگی با ریچارد برتون (روزهای لیز و دیک) و روزهای پس از جدایی، الیزابت در چند فیلم خوب و بد نظیر دکتر فاستوس، نقشآفرینی کرد و مجبور به گذراندن دو دوره توانیابی به دلیل اعتیاد به الکل و مصرف قرصهای مسکن شد و در این دوران دچار اضافهوزن و سپس کاهش وزن شدید شد. دفعات دیگری نیز ازدواج کرد یکبار با جان وارنر سناتور جمهوریخواه و بار دیگر با لری فورتنسکی کارگر ساختمان. از تولید یک مجموعه عطر به پول هنگفتی رسید و اولین مؤسسهٔ مبارزه با ایدز را راهاندازی کرد و این موارد تنها چند نمونه از نقاط برجستهٔ زندگی وی بودند.