شنبه، 06 آذر 1400 - 17:55

الهیات فمنیستی- بخش اول

الهیات فمنیستی و رهیافت‌های متفاوت زنان

جریان‌های فمنیستی که در اواخر قرن18 و اوایل قرن19 حرکت انتقادی خود را شروع کرده بودند؛ در روند این حرکت حوزه‌های مختلفی را تحت پوشش قرار دادند. این حوزه‌ها از مسائل اجتماعی و حقوقی شروع شد و به مباحث فلسفی، اخلاقی و معرفت‌شناسی نیز کشیده شد. به طور کلی هر حوزه‌ای که می‌توانست ریشه‌های فرودستی زنان از انجا نشات گرفته باشد و نظام مردسالار را به نحوی تقویت کند مورد انتقاد فمنیست‌ها قرار گرفت.

یادداشت- امیدبانوان؛ زنان در ردیابی ریشه­‌های تفاوت گرایی در جامعه به نقد و بررسی مباحث کلامی و دینی نیز متوسل شدند و بحث­‌های متفاوتی در این زمینه شکل گرفت. این حوزه از پر مخاطره‌ترین و جنجالی‌­ترین حوزه­هایی بود که فعالان فمنیست به آن ورود کردند زیرا بر روی عمیق­ترین و حساس­ترین بخش اعتقادات یعنی دین دست گذاشتند و صراحتا متون مقدس را مورد نقد و بررسی قرار دادند.

در ابتدا الهیات فمنیستی در جوامعی شکل گرفت که حضور اجتماعی زنان ویژگی­‌های خاصی داشت و زنان در اجتماع فقط به عنوان ابژه جنسی مورد توجه قرار می­گرفتند. در این فرهنگ و نگاه به زن، حضور اجتماعی زنان تهدیدی برای خلوص و پاکی مردان تلقی می­شد. از سوی دیگر زنان آموخته بودند خشم و خشونت و دوری از اجتماع و ...در حق آنها امری مشروع و عادی است چون این محدودیت­ها را از سوی کتب مقدس و دین می­پنداشتند، به عبارتی دیگر زنان بر اساس اموزه­های کتب مقدس خود را موجودی فرودست و جنس دوم می­دانستند. اما بعد از حرکت جریان­های فمنیستی و حضور زنان در اجتماع، زنان به تدریج توانستد بین زندگی خود و کتب مقدس رابطه برقرار کنند و اموزه­های دینی را به چالش بکشند.

الهیات فمنیستی در میان زنان با بحث­ها و نظریات متفاوتی روبرو شد و به رهیافت­های متفاوتی نیز در این باره انجامید. در این نوشتار پس از ذکر تاریخچه شکل گیری الهیات فمنیستی به بیان رویکردهای مختلف فمنیست­ها در این حوزه میپردازم و نهایتا الهیات فمنیستی را با توجه به آموزه­های کلام امامیه مورد نقد و بررسی قرار خواهم داد.

 

تاریخچه الهیات فمنیستی

می­توان گفت الهیات فمنیستی با این پرسش از سوی فعالان فمنیست آغاز شد: «آیا مسیحیت ذاتا دینی مردسالار و پدرسالار است؟[1]

پرداختن به این سوال به خصوص با توجه به «پروتستانیسم انجیلی» که بر جلوه­های اخلاقی زنان تاکید بسیاری داشت به برداشت­های جدیدی از مبانی دینی انجامید. از نمونه­های این برداشت نوین می­توان به نامه سارا گریمکی به دوستش اشاره کنیم که مضمون اصلی این نوشتار اشاره به آفرینش برابر برای زن و مرد است.[2] الیزابت کدی استانتون در کنابی تحت عنوان «انجیل زنان» مسیحیت و کتاب مقدس را با چالش­های مهمی روبرو کرد.

با وجود این فعالیت­ها هنوز الهیات فمنیستی مانند امروز مطرح نبود و فقط بحث­های کوتاه و پراکنده­ای مطرح شده بود. شاید مهم­ترین عامل شکل گیری الهیات فمنیستی «الهیات آزادی بخش» با گفتارهای نوینی درباره کتب مقدس بود که بسیار مورد عنایت و توجه فعالان فمنیست قرار گرفت.

الهیات فمنیستی با انتشار مقاله ای از سیونگ گلدشتاین در سال 1960 به نام «موقعیت انسانی؛ یک دیدگاه زنانه» وارد مرحله جدیدی شد. در این مقاله به بررسی مجدد مسائلی مانند گناه، وارستگی و سعادت با دیدگاهی زنانه­نگر پرداخته شد. مهم­ترین محور مورد انتقاد این مقاله عقاید مسیحیت در زمینه غرور، خودپسندی و گناهان دیگر، از نقطه نظرهای کاملا مردانه بود، گلدشتاین معتقد بود صدای زنانه در تفسیر این مزامین همواره خاموش بوده است.[3]

در سال 1980 جودیت پلاسکو در رساله­ای با عنوان «جنسیت، گناه و توفیق» انتقادهایی مهمی را درباره اموزه­های مسیحیت وارد کرد. او معتقد بود در مسیحیت حتی قالب کلمات نیز با تجربیات مردانه پیوند خورده است و تجارب زنانه همیشه در حاشیه بوده است.

به این ترتیب الهیات فمنیستی رسما حرکت انتقادی خود را شروع کرد و با برگزاری کنفرانس­­هایی در امریکا زمینه­ای فراهم شد که مجله­ای به نام «کانسلیوم» فعالیت­های خود را در زمینه ترویج الهیات فمنیستی آغاز نماید.[4]

اما نام الهیات فمنیستی با نام مری دالی پیوند خورده است و از او به عنوان مادرخوانده الهیات فمنیستی یاد می­شود. مری دالی از معروف­ترین و تاثیرگذارترین شخصیت­های الهیات فمنیستی است به گونه­ای که مطالعات اثار و اندیشه او برای شناخت بهتر الهیات فمنیستی بسیار ضروری و مهم است. مری دالی اولین زنی بود که موفق شد در رشته الهیات مدرک دکتری بگیرد و از رساله خود با عنوان «کلیسا و جنس دوم» دفاع کند.

مری دالی به طرز مشهودی تحت تاثیر سیموندوبوآر بود. مری دالی به بررسی ویژگی­های مردسالارانه الهیات و در حاشیه بودن زنان در الهیات پرداخت و این نوع نگاه مردسالارانه در الهیات را به شدت در ارزش­های زنانه منفی و  ویرانگر می­دانست.[5]

مری دالی با انتشار دومین اثرش با نام «فراسوی خدای پدر» الهیات فمنیستی را از مرحله انتقادی وارد مرحله تفکر ساختاری کرد. او در این کتاب سعی کرد تا تفکرات مهم کتب مقدس و مسیحیت را از منظری زنانه مجدد تعریف کند و شرح جدیدی از خدا، انسان، گناه، رستگاری و... ارائه دهد که متناسب با فهم زنان بوده و عامل فرودستی و سرخوردگی زنان نشود.[6]

مری دالی در این کتاب شعار معروف الهیات فمنیستی یعنی «اگر خدا مذکر است پس مذکر خداست» را مطرح کرد. این کتاب از افراطی­ترین و تندترین آثار الهیات فمنیستی است. از دیگر اثار دالی در زمینه الهیات فمنیستی به کتاب­های «شناخت محیط زیست زنانه» و «شهودت محض» می­توان اشاره کرد.

رزمری رد فورد رتر و الیزابت شاسلرفیورنزا از دیگر متفکران تاثیرگذار در الهیات فمنیستی بودند که با کتاب­های؛ «سکس گرایی و گفته­های خداوند» و «یا یاداو» به بخش­هایی از الهیات فمنیستی پرداختند.

به طور کلی می­توان گفت الهیات فمنیستی در جریان شکل گیری خود دو مرحله بسیار مهم را پشت سر گذاشته است، مرحله اول مرحله صرفا انتقادی از آموزه­های مسیحیت و یهودیت بود اما در مرحله دوم فعالان فمنیسم در این حوزه سعی کردند یک ساختار فکری زنانه در زمینه الهیات را سازمان دهی کنند و جایگزین نظام الهیاتی و کلامی مردانه‌ای که قرن‌­ها بر کلیسا و تفسیر متون مقدس سایه افکنده بود کنند.

 

[1] Randi r.warne-theology feminist- p472

[2] حمیرا مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی، ص 54-57

[3]مارجوی ساشوکی، الهیات فمنیستی، ص182

[4] محمد لگن هاوزن، اسلام در رویارویی با فمنیسم، ص32

[5] مارجوی ساشوکی، الهیات فمنینیستی، ص185

[6] همان

 

کدخبر: 7135

نویسنده: زینب تاجیک


السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
اللهم عجل لولیک الفرج
امید بانوان
System Advertise