یادداشت میهمان؛
زیبایی شهری با مرگ آسیه پناهیها
گاهی جنازهها روی هم تلنبار میشوند، با جنازههایی سعی میشود جنازههای دیگر را بپوشانند. همه جا خبر از مرگ رومینا اشرفی شد و در همه سایتها تحلیل شد ولی آسیه پناهی زیر یوغ خبر و تحلیلهای رومینا اشرفی سلاخی شد. در واقع ایدئولوژی همیشه سعی میکند اموری را مرئی و اموری را نامرئی کند.
سردار فتوحی _ جامعه شناس در کانال تلگرامی درس گفتارهای جامعهشناسی یادداشتی در سوگ «آسیه پناهی» و «رومینا اشرفی» نوشته است و با بیان استدلالهایی به این پرسش پاسح میدهد که چرا رومینا اشرفی مرئی و آسیه پناهی نامرئی شد؟!
«سوجاتا گیدلا»، زنی هندی که در خانوادهای نجس به دنیا آمده، مینویسد "من یک نجس به دنیا آمدم". سپس مینویسد وقتی از من میپرسند نجس بودن یعنی چه، توضیح میدهم که مثل رنگ پوست نیست که به چشم بیاید و تشخیص بدهند که من یک نجس هستم. در روستاها و شهرهای هند، اغلب یکدیگر را میشناسند. هر کاست قوانین ویژهای دارد و در منطقۀ مخصوص به خود زندگی میکند. برَهمنان (که وظایف روحانیون را اجرا میکنند)، سفالگرها، آهنگرها، نجارها، رختشورها، و الی آخر، هر گروه در منطقۀ جداگانهای از روستا ساکناند. نجسها، نقش اصلیشان – وظیفه موروثیشان- کارگری روی زمینِ دیگران یا سایر کارهایی است که از نظر هندوها پست و دونِ شأن است. آنها بهکلی اجازۀ زندگی در شهرها را ندارند و باید خارج از مرزهای مشخصشدۀ شهرها سکونت داشته باشند. سپس مینویسد هر روز در روزنامههای هندوستان با خبرهایی از این دست مواجه میشوید که یک نجس به دلیل خرید (یا داشتن) خانه مورد ضرب و شتم گروهای بلندپایه واقع شده یا توسط آنان به قتل رسیده است. ولی اگر نجسی توسط نجسی دیگری به قتل میرسید در روزنامهها غوغا میشد زیرا به معنای نابودی نیروی کاری یک خانواده بلندپایه است.
امروزه داستان نجسهای هندی بیش از هر چیزی ما را به یاد طبقۀ فقیر و پایین جامعۀ ایرانی میاندازد که این گروه اجازه خرید مدرک ارشد و دکتری ندارند (به نقل از سایت خبر انلاین)، اجازه ندارند در یک ترم مدرک ارشد و دکتری بگیرند (سایت بهار نیوز)، و حتی اجازه ندارند خانهای برای سکونت داشته باشند. حال باید این پرسش را مطرح کرد که چرا رومینا اشرفی مرئی و آسیه پناهی نامرئی شد، به چند استدلال کلی اشاره می شود:
۱) رومینا اشرفی یک دختر طبقه پایین بود که به دست پدری کشته شد که متعلق به طبقه پایین بود. فرودستی که فرودستی را کُشت ولی آسیه پناهی زن طبقه پایینی بود که توسط شهرداری (طبقات مسلط) کشته شد. پس همانند قصه سوجاتا؛ چه کسی، چه کسی را به قتل می رساند حائز اهمیت است.
۲) آسیه پناهی زن طبقه پایینی بود که در پی داشتن یک خانه دوید ولی رومینا اشرفی دختر طبقه پایینی بود که در پی داشتن یک عشق دوید. اینجا میتوان با این رویه مارکسیستی موافق باشیم که طبقات مسلط همواره در پی زایش و تولید جمعیت در طبقات پایین هستند تا نیروی کاری ارزانتر تولید کنند و بر همین مبنا به رومینا اشرفی که در پی تشکیل خانواده بود حساسیت نشان دادند. حال طبقه مسلط برای ممانعت از داشتن یک سرپناه آسیه پناهی را به قتل رساندند گویی برای طبقه پایین در همان ساعت تولد تعیین شده که تنها مسئولیت آنان دفاع از خانه ثروتمندان است و از نظر ثروتمندان داشتن خانه برای فقیران سبب غفلت از مسئولیت میشود.
3) شهرداری در پی زیباسازی شهری است، اما این زیبایی برای چه کسانی است. وقتی زندگی فقیران قربانی زیبایی شهری میشود پس زیبایی شهر برای چه کسانی است. به عبارتی برای زیبایی شهری، زندگی نابود میکنند و مرگ میآفرینند. پس زیبایی در مرگ فقیر دیده میشود ولی ویلاهای غیر قانونی لواسان تهران تخریب نمیشود چون متعلق به طبقه مسلط است. چرا ساخت و ساز فقیران زشت تلقی میشود ولی ساخت و ساز ثروتمندان زیبا...این طبقه بالای شهری بودند که مرگ رومینا اشرفی را به صدا درآوردند تا مرگ آسیه پناهیها سرپوش گذاشته شود.
۴) رومینا اشرفی و آسیه پناهی هر دو زن بودند ولی چرا فمینیستها رومینا را مرئی کردند ولی مهر خموشی بر مرگ آسیه پناهی زدند، این به معنای آن است که فمینیسم ایرانی ضد مرد و ضد طبقه پایین است ولی در دامن طبقات متوسط و بالای جامعه آرمیده است. باید اذعان داشت که طبقات مسلط آرام بخوابند زیرا که فمینیستها بیدارند و نگهبان وفاداری هستند...
۵) رومینا اشرفی جایی به قتل رسید که مرگ ناآشنا بود ولی آسیه پناهی جایی بود که زندگی ناآشنا بود. زلزله، کولبری و ... زندگی و روح را از کالبد آنان گرفت و از نظر روشنفکران و مردم ایران کالبد بدون روح مردمان این خطه ارزش تحلیلی و خبری ندارد...
کدخبر: 3116