پرترۀ زنان افغان؛ نمایی از اضطراب و فراموشی!
بحران و تنش، واژههایی هستند که به تنهایی سایۀ اضطراب را با خود حمل میکنند، اما داستان وقتی رعبآور است که در تنگنای جنگِ حاکم بر کشور، بحرانِ ویرانگری و تنشِ اسارت؛ زن باشی و مردانِ سرزمینت را درحالی که اهل و عیال خود را فراموش کردهاند، به نظاره بنشینی که به گوشهای از هواپیمای درحالِ پرواز، خود را به گونهای چسباندهاند که گویا نه دیروزی برای ماندن دارند، نه فردایی برای بودن!
زیر ذرهبین- امیدبانوان؛ تحولات و تشدید مسائل افغانستان درحالی از هفتههای گذشته با موضوعات و مسائل متعدد در قریب به اکثریت پایگاههای خبری و شبکههای مجازی درحال انتقال و بارگذاری است که هریک از موضوعات مطرح و مندرج از زوایای مشخص به کنکاش و بحث گذاشته میشود و مقامات مسئول و کارشناسان ذیربط در این حوزه به واکاویِ رخداد موجود در افغانستان میپردازند، اما موضوعی که در نگاه ابتدایی و در تصور اولیه برای حداقل جامعۀ بانوان حائز اشاره و قابل رصد است، تأمل به رویداد جنگ و آوارگیِ زنانی است که مردانِ سرزمینشان در کمال تحیر به طیارهای خود را میرسانند تا به هرصورت ممکن که شده، فرار را به قرار ترجیح دهند و درحالی قدمهای تندشان را به دویدنهای مستمر متصل میکنند که در تصور موجود، گویی این مردان هیچکدام منزلی که رخسارۀ زن در آن نمود داشته باشد، ندارند!
پرترۀ مادران و دختران و همسرانی که در امروزِ افغانستان، اضطراب را با خود در زیر سایۀ طالبان حمل میکنند، فراموششدگانی هستند که مردانشان آنها را به قیمت جان خود، رها کردهاند.
این اندازه، تنهایی؛ این حجم، اضطراب برای زنان افغان، درحالی دردآور است که باید زن بود و این مقیاس انفراد را حس کرد.
باید زن بود و آوارگی و جنگ را با فرارِ مردان سرزمین درک کرد.
مادرانی که در ازدحام، جان میدهند؛ همسرانی که از اضطراب، میمیرند و دخترانی که در خانه هم در امان نیستند.
برسد به دست زنان افغان:
تنهایی آدمها را گاهی چنان قوی میکند که بیترس از دیروز و فردا، امروز را ریشه میدوانی در ماندن، در جنگیدن و در ساختن.
ترسیم آینده از پرترۀ زنان افغان، به دور از اضطراب و فراموشی ثبت میشود... قوی بمانید.
کدخبر: 6157