اقتصاد ایران به ناز طبیبان نیازمند است
عصیانی از عصبانیت
زمین که زیر پا میلرزد، آسمان خاکستری که نمیبارد، نگرانی گرانی با احساس گرانی که در هم میآمیزد، زمزمه زلزله که با ولوله فتنه روی ناخوش زندگی را نشان میدهد، گویی همه موازنهها یکباره فرو میریزد و عصیان، عصیانی از خشم همه ما را در بر میگیرد.

کرج - امید بانوان؛ تیلدا حسینی؛ زمین که زیر پا میلرزد، آسمان خاکستری که نمیبارد، نگرانی گرانی با احساس گرانی که در هم میآمیزد، زمزمه زلزله که با ولوله فتنه روی ناخوش زندگی را نشان میدهد، گویی همه موازنهها یکباره فرو میریزد و عصیان، عصیانی از خشم همه ما را در بر میگیرد.
در این قهر آسمان و خشم زمین، در این روزهای هوشیار در برابر بلایای طبیعی ناگهان پالسهایی از خشونت و اعتراض از گوشه کنار این سرزمین بلند میشود و ناگاه مطالبه بلندی که انتظار میرفت فقط نقدی بلندتر از همیشه باشد تا شاید به گوش مسئولان و متولیان اقتصاد کشور برسد به تنش و هنجارشکنی دور از انتظاری بدل میشود که دیگر نام آن را نارضایتی عمومی از اقتصاد نمیتوان نامید که بوی نامطبوع خیانت از آن به مشام میرسد.
بستر اعتراضی که از ابتدا هم متمدنانه نبود از کف خیابان آغاز شد، از شهری به شهر دیگر عزیمت کرد و زلزلهای اجتماعی را به بار آورد که هنوز پسلرزهها و تکانههای زیانبار آن بر بدنه دولت و روح ملت حس میشود.
علل بسیاری برای رخ دادن این اتفاق میتوان برشمرد اما آنچه از آن به عنوان مرکز ثقل این جنبش یاد میشود، وضعیت بد معیشت و اقتصاد کشور است که از پیدایش تا پویش آن بازه زمانی بسیار طولانی را طی کرد و در حرکتی فرسایشی توش و توان ملت را به تحلیل برد و شاید عامل شتابدهنده در ایجاد چنین جریان معترضانهای با بحث لایحه بودجه و حواشی آن شدت و حدت بیشتری به خود گرفت و شد آنچه نباید بشود.
فساد اقتصادی، اختلاف طبقاتی، مشکلات زیستمحیطی، زلزلههای سریالی، افزایش شاخص آلایندگی هوا، انباشت مشکلات عدیده در بدنه دولت، عدم اشتغال و شاید از همه مهمتر عدم تحقق چندی از بسیار وعدههای انتخاباتی سبب شد جریانات مختلف سیاسی معاند در اوج بحران ایران را مورد هدف قرار داده و با نقابی از دلسوزی و شعاری از جنس مردم، علیه مردم این سرزمین نهضت و جریان شومی را راه بیندازند که شاید به این زودی ختم به خیر نشود.
متاسفانه در این خشونتپراکنی با پدیدهای روبرو هستیم که نه به حیثیت نظام و آرمانهایش توجهی دارد، نه به مقدسات و باورهای دینی و نه حتی به حرمت پرچم و حس مشترک و مقدس میهنپرستی. در پرتو شواهد و قراین باید گفت چنین جریاناتی که یک شبه چنین وسیع و سریع مرزهای استانی را درنوردیده و به بهانه «عافیت جویی» ممکلت و بدون «عاقبت اندیشی» سعی در ریشهدوانی در ایران دارد نه تنها مانا نخواهد بود که زودتر از آنچه تصور میرود چون تب تندی فروکشخواهد کرد. اما، خشم و عصیان را نمیتوان با قوه قهریه و سلبی فرونشاند که عصیان صفت بارز انسان است.
از مضمون و بافت اجتماعی ایران میتوان اینگونه برداشت کرد که ایران به بیماری خطرناک اقتصادی دچار شده که همه طیفها و گروههای اجتماعی را تهدید میکند و اگر امروز آنان که در رأس هرم قدرت سیاسی و اقتصادی این کشور هستند بیتوجه از کنار آن بگذرند خروج از این وضعیت نابسامان، آن زمان که بیماری همه نسوج و بافتها را دربرگرفت ممکن نیست.
شاید بهتر بود این بار صدای اعتراض مردم نجیب ایران را در سکوت بلندشان بشنویم که نه در کف خیابانها فریاد زدند، نه به دشمن گرا و فرصت جاسوسی و دخالت دادند و نه حتی لحظهای در این جریانات به احساس یا انگیزه مشترکی با معاندان رسیدند.
شاید بهتر باشد با تدبیر مسئولان تن به جراحی اقتصادی داد و هر چه زودتر این اقتصاد بیمار را به ناز طبیبان سپرد و بهبود اقتصاد را سرآغاز جوشش و نهضتی نوین در ایران دانست. هر چه تحشیه بر کارنامه ناکارآمد این دولت و دولتهای قبل بنویسم گرهی از مشکلات ایران باز نخواهد شد.
چه بهتر تاریکاندیشی را کنار نهاده و با روشنبینی طرحی فشرده از درخواستها و مطالبات به حق مردم تهیه کرد و تا این فقر، به فقری پایدار و همهگیر در جامعه بدل نشده بدون سوگیریهای سیاسی و با چشماندازی روشن و واقعبینانه در صدد رفع مشکلات برآمد!
کدخبر: 559