تولد زامبیهای وراج با دهانهای گشاد!
تشبیه افراد به زامبی برای تصویرِ خشونت در پلکان صعودی
بیژن عبدالکریمی- استاد دانشگاه، درحالی در گفتوگو با یکی از خبرگزاریهای کشور از آغاز موج چهارم نیهیلیسم و تولد زامبیهای وراج با دهانهای گشاد؛ خبرداده که به گفتۀ وی خشونت و استبداد، دیگر محدود به کانونهای قدرت نیست و دورانِ احساسِ امنیت بهسر آمده است! این مطالب درحالی با کلمات چکشی بیان میشود که هیچگونه راهکار و راهبردی در آن وجود ندارد و تعابیری فلسفیمآب در کالبد جامعه را بیان میکند و جای انتقاد و اعتراض برای اینگونه نشرِ اخبار، بیش از پیش وجود دارد.
زیر ذرهبین- امیدبانوان؛ خشونت به انواع و انحای متعدد درحالی از دهههای گذشته تا کنون در روند صعودی قرار گرفته و به گونهای متمایز در افراد و شخصیتهای گوناگون درحال خودنمایی و بروز است که بسیاری از کارشناسان و مسئولان ذیربط در این حوزه با توجه به مؤلفه و بخشهای مربوط در این مجرا، در زمانبندیهای متفاوت به واکاوی و تحلیل و ارائه راهکارهای قابل اجرا پرداختهاند اما با نادیدهانگاریهای متعدد و عدم پرداخت سریالی به این مبحث، این مهم در بازه زمانی حاضر از سوی مسئولان و کارشناسانِ امر به حاشیه گذاشته شده است.
اگرچه رصد در این حوزه و پرداختنِ روتین به اینگونه برخوردهای غیرمتعارف در سطح جامعه، نیازمند بررسیهای هر روزه از سوی صاحبان کرسی در این مسیر است که شماری از صحبتهای کارشناسی بدون ارائه راهکاری منسجم و تنها با به تصویرکشیدنِ نمای ظاهری در سطح اجتماع، تا حد زیادی به گسترش این امر و خودانگاریِ افراد در این راستا میانجامد که نیازمند بررسیهای دقیق بر پایه موازینِ روانشناسانه و کاربردی در جامعه فعلی است.
در این میان، بیژن عبدالکریمی، ضمن تقریری از نظر ژان بودریار در باب نیهیلیسم، از شیوع موج چهارم نیهیلیسم در تفکر و زندگانی بشر امروزی سخن میگوید.
به اعتقاد عبدالکریمی؛ «در روزگار ما بسط نوعی "خشونتگرایی" را در سراسر جوامع میبینیم. اگر پیشتر، خشونت و استبداد وصف "کانونهای قدرت" بود، اکنون این صفات را در جای جای جامعه میتوان دید. هیتلر و موسیلینی و استالین را فقط در رئوس قدرتهای سیاسی نمییابیم؛ چراکه تکتک افراد را میتوان مصداق چنین شخصیتهایی دانست. رفتارها سرشار از خشونت شده است؛ سلسله مراتب فرهنگی به کلی کنار گذاشته شده و هیچ معیاری برای عملکرد مناسب دیده نمیشود. یک فرد طوری در جامعه رفتار میکند که گویی قبل و بعد از او هیچ ارزشی وجود نداشته و ندارد. این صفات برخی از اوصافی است که میشود برای توصیف فلسفی وضعیت کنونی به آنها اشاره کرد».
وی که در ایدهپردازیهایش و در مقاله «موج چهارم نیهیلیسم»، از افزایش و گسترش زامبیها در جوامع و در موج چهارم نیهیلیسم سخن گفته؛ معتقد است: «منظور من از زامبیها، انساننماهایی هستند که فقط در ظاهر شبیه انسان هستند و در رفتار خود به گونهای غیرانسانی عمل میکنند. کنشها و واکنشهای آنها در جامعه به هیچ وجه به رفتار آدمی، آنچنان که در سنن و فرهنگهای پیشین شاهد بودیم، شباهتی ندارد. همه سخن من این است که در روزگار ما ذات انسان به خطر افتاده و ضمن موج جدیدی که از نیهیلیسم در جریان است، انسان به یک "نیمه انسان" و "نیمه حیوان" تبدیل شده است. با کاربرد تعبیر زامبی کوشیدهام این روند خطرناک را متذکر شوم. با چنین روندی زندگی برای بشر به لحاظ اخلاقی و اجتماعی بسیار دشوارتر خواهد بود و ما شاهد ظهور خشونتهای بیشتری در تمامی وجوه حیاط اجتماعیمان خواهیم بود. هراس، وحشت از زندگی، وحشت از همدیگر، ترس از مراودات اجتماعی و... در نهایت ضمن چنین روندی، دوستی و عشق در جوامع بشری خواهد مرد. جامعه ما نیز اکنون در این روند قرار گرفته است».
و در حالی بازگویی این مطالب میتواند مفید باشد که در ادامه به تشریح و ارائه راهکار بینجامد و برنامهای منسجم را در پیش داشته باشد که حضور مسئولان مربوط در این بخش را نیز ضروری بداند.
اگرچه جای خالیِ «بندی اضافه و بخشی مجزا» برای خروجیِ این صحبتها درحال خودنمایی است که با توجه به صحبتهای مذکور و نمای ظاهری در سطح اجتماع که خشونت در مجراهای متعدد در حال گسیل و انشعاب است؛ ضرورتِ رسیدگی به این امر، بیش از پیش نمایان است و چارهاندیشی از سوی کارشناسانِ مربوط در این حوزه را خواستار است تا برای وقوع فاجعههای پیش رو، علاج مشخص را مدنظر قرار دهند.
به عبارت شفاف: بازگوییِ کلمات و تشریح جامعه کنونی کافی نیست؛ اجرا در روند کاهشی خشونت در جامعه را باید شاهد بود.
کدخبر: 5821