کرامت زنان در هر منزلت اجتماعی باید رعایت شود
هربار که از کنار دخترکان معصوم دستفروش این شهر رد میشوم نگران آینه معصومیتی هستم که در این کوچه و خیابانها در اثر تکرار مزاحمتها و نگاههای آلوده کدر میشود و میترسم از روزی که این غبار و کدروت به زنگاری بدل شود که چهره معصومیت آنها را تا ابد بپوشاند.

کرج - امید بانوان؛ تیلدا حسینی؛ از آن روزهایی که زنان کنار خیابان مینشستند و با هم گپ میزدند، ماشین دورهگرد که رد میشد همگی کیلو کیلو سبزی میخریدند و در همان درگاه خانه یا گوشهای از حیاط مینشستند به پاک کردن سبزی و بگو و بخند، سالهاست که گذشته. آن زمان زنان آنچنان با درگاهی خانه، پله جلوی در منزل، زیر سایه درخت نارون ته کوچه مأنوس بودند که گویی کوچه نیز بخشی از خانه بود، بخش مهمی که در آن درددلها، مشاورهها، راز دل گفتنها، غیبت کردنها، از ته دل خندیدنها و گریه کردنها بافت عاطفی و اجتماعی را تشکیل میداد که در آن شاید وجهه زیبایی از شهرنشینی وجود نداشت ولی زنان از نظر عاطفی احساس خوبی داشتند.
فرهنگ راه خود را باز کرد و به زنان قبح کوچهنشینی را یاد داد، آنها کمکم یاد گرفتند لزومی ندارد همه اسرار خانه و خانواده نقل و نبات گذر باشد، نمنم یاد گرفتند لزومی ندارد از صبح تا شب در حیاط و منزل باز باشد و هر کس هر طور و هر وقت که خواست آمد و شد کند به این بهانه که ما خانه یکی هستیم! فرهنگ که پا گرفت زنان نیز به جای نشستن کنار یکدیگر و غیبت از هر سو به دنبال آموزش و هنر و مطالعه رفتند و این گونه بود که در اکثر شهرهای بزرگ بساط کوچهنشینی زنان به حمد خداوند متعال از پلاک کوچههای این شهر زدوده شد و زنان بیش از پیش به حرمت زنانه خود احترام گذاشتند و بانویی پردهنشین شدند و مسلما احساس رضایتی توأم با کرامت را تجربه کردند.
اما اینک موج جدیدی در راه است که تیشه به ریشه فرهنگی زده که برای رشد آن تلاش بسیاری شد. در هر خیابان شلوغی دختران نوجوان و زنان جوان و شیکپوشی را میبینیم که با آرایش و لباسهای نامناسب بساط دستفروشی را کف خیابان پهن کردهاند، همانجا کنار خیابان ناهار که نه عصرانه میخورند، زندگی میکنند و همانجا هم با دستفروشی به کسب روزی حلال میپردازند. در حالی که این نان حلال سهوا به صدها فعل حرام آمیخته میشود و زحمت یک روز دختران و بانوان این سرزمین بر باد میرود. چه قدر نگاههای مسموم به جای اجناس به آنها دوخته میشود، چقدر باید سرخ و زرد شوند، توهین و حرف بشنوند برای بدست آوردن یک لقمه نان. وقتی کار دستفروشی زنان از متروها شروع شد حداقل دل خود را خوش میکردیم که اینها وارد واگن و کوپه بانوان میشوند و کمتر با مردان مواجهاند. ولی این سبک دستفروشی بانوان حقیقتا زنگ هشداریست برای جامعهای که در حال تغییر بسیاری از باورهای نادرست و احیاء فرهنگ و ارزشهای بهتری از سبک زندگی نوین اسلامی است.
هر بار که از کنار این دخترکانی که حتی به سن نوجوانی هم نرسیدهاند، با این فکر رد میشوم که چگونه زیر این آفتاب تند این روزها که همه به دنبال سایه و جای خنکی هستند، روز را شب میکنند از این که نمیتوانم کاری برای آنها انجام بدهم، رنج میبرم. هر روز چهره دخترک جوراب فروش سر گذر تیرهتر میشود، دستانی که باید در این سن هنری را فرامیگرفت مظلومانه و ناامیدانه در هم قفل شده و چشمانی که باید به امید ساختن آیندهای بهتر به افقی وسیعتر چشم میدوخت فقط به جورابهای چیده شده در جعبه خیره شده است و نجیبانه در انتظار کسی است که حداقل یک جفت از آنها را بخرد.
هربار که از کنار دخترکان معصوم دستفروش این شهر رد میشوم نگران آینه معصومیتی هستم که در این کوچه و خیابانها در اثر تکرار مزاحمتها و نگاههای آلوده کدر میشود و میترسم از روزی که این غبار و کدروت به زنگاری بدل شود که چهره معصومیت آنها را تا ابد بپوشاند. نمیدانم در این شهر خوابزده کسی هست فکری برای معصومیت رو به نابودی دختران و زنان این سرزمین بکند؟ مگر چقدر اشتغال این زنان هزینه برای دولت دربردارد؟ چقدر دست خیرین برای جمع کردن و ساماندهی این زنان کوتاه است که در مملکت پیامبر(ص) ناموس شیعه این چنین در خیابانها از سر نداری و فقر اقدام به دستفروشی کند؟
قلم از شرم قاصر است در بیان فجایعی که ممکن است برای هر یک از این زنان بویژه دخترکان احساساتی و بیپناه رخ دهد. چرا امروز که تعداد این زنان کم است متولیان امر در فکر ساماندهی اینها نیستند. حتما باید اتفاق ناخوشایندی در زیر این سقف نگونبخت رخ دهد، خبر شومی تیتر رسانهها شود، آمار جرم و جنایت نامحسوس بالا رود تا به فکر راه چارهای باشیم و باور کنیم کوچه و خیابان جای زندگی و معاش زنان نیست. تا به حال اندیشیدهاید چقدر ممکن است افراد سودجو و توزیع کننده انواع مواد مخدر با استفاده از همین معضل کوچهنشیینی و دستفروشی زنان، مهرههای مسموم خود را بین اینان بچینند و هم آنها را با تطمیع آلوده کنند و هم در جهت پخش و توزیع مواد مخدر و اجناس مسروقه یا ممنوعه از آنها استفاده کنند.
کرامت زنان در هر موقعیت و در هر شأن و منزلت اجتماعی باید رعایت شود. این نه تنها اصلی اسلامی است که اصلی انسانی و مورد قبول همه ملتهای باوجدان است. اگر این زنان به هر دلیل به این نوع امرار معاش روی آوردهاند، مطمئنا تنها به نیت کسب روزی حلال است و چه زیباست اگر زمینهای فراهم شود که در محیطی بهتر و در شرایط زیبندهتری به امرار معاش بپردازند که هم دین خود و دیگران حفظ شود و هم شأن اجتماعی و فرهنگی بانوان این سرزمین.
کدخبر: 72
روزنامهنگار: تیلدا حسینی