در گفتگو با حسین بهزادیفر:
سایه اسم هنرمندان تهرانی بر هنرمندان قدرتمند البرزی
در سومین گزارش مربوط به «سفیران مهر و هنر» به گفتگو با «حسین بهزادیفر» پرداختیم. یکی از مجریان توانمند و باسابقه استان البرز که در ابتدای یک مکالمه عادی با شنیدن صدای قوی و رسای وی متوجه ویژگی خاص صدای او خواهید شد و البته با کمی تیزهوشی میتوانید ردپای عمیقی از هنر ارزشمند تئاتر را در رفتار و کلام وی بیابید، چرا که رفتار و کلامی صمیمانه، مقتدارنه و موقرانه با مخاطب دارد.
کرج - امید بانوان؛ تیلدا حسینی؛ همانطور که وعده کرده بودیم، چهارشنبههای مهر امسال را به گزارشهای تخصصی راجع به «فن بیان و اجراء» اختصاص داده ایم. در سومین گزارش مربوط به «سفیران مهر و هنر» به گفتگو با «حسین بهزادیفر» پرداختیم. یکی از مجریان توانمند و باسابقه استان البرز که در ابتدای یک مکالمه عادی با شنیدن صدای قوی و رسای وی متوجه ویژگی خاص صدای او خواهید شد و البته با کمی تیزهوشی میتوانید ردپای عمیقی از هنر ارزشمند تئاتر را در رفتار و کلام وی بیابید، چرا که رفتار و کلامی صمیمانه، مقتدارنه و موقرانه با مخاطب دارد. بهزادیفر درسال 1356 در ملایر متولد شد و اصالتا ملایری است. وی هم از پیشکسوتان صدا و سیما محسوب میشود و هم در عرصه اجراهای روی صحنه نه تنها در استان البرز که در کشور جایگاه قابل تأملی دارد. با این مقدمه کوتاه، این گفتگو را به شما تقدیم میکنیم.
از جه سالی به اجرا روی آوردید؟
به نام خدا، ضمن عرض سلام و تشکر از زمانی که در اختیارم قرار دادید.
تقریبا همراه و همزمان با کار بازیگری که از سال 68 شروع کردم، قدری بعد که توانمندیهایم در عرصه بازی بیشتر شد کار اجرا را آرام آرام در حوالی 70- 71 آغاز کردم.
یعنی از چه سنی در واقع کار اجرا را آغاز کردید؟ و از کجا؟
از سن 12 سالگی و از اجرا در جشنهای دانشآموزی مدارس کار را شروع کردم و آرام آرام وارد عرصههای حرفهای و بعد رادیو و تلویزیون شدم که البته تمرکزم بیشتر در اجرای صحنه است.
از دغدغههای اجرا بگویید. به نظر شما ویژگیهای یک مجری خوب چیست؟
به اعتقاد من اجرا اصولا یک مدل تکمیل شده بازیگری است. خصیصههایی دارد که در بازیگری نیست ولی اتفاقاتی را باید در اجرا رقم بزنید که نیاز هست بر زبان بدن تسلط داشته باشید، بر کلامتان مسلط باشید و دایره لغات وسیعی داشته باشید تا بتوانید در فضای اجرا از جملات مناسب و به جا استفاده کنید.
تجربیاتی که من در این سالها به دست آوردم بیشتر در زمینه اجرای صحنهایست، لذا دقیقا تفاوتی که بین بازیگری تئاتر و فیلم وجود دارد با اجرای روی صحنه و اجرای ضبط شده در برنامههای تولیدی را کاملا حس میکنم. شما در اجرای تئاتر محکوم هستید که یک بار کار را اجرا کنید و اجازه روتوش و اصلاح ندارید و هر دیالوگی که از زبان شما خارج میشود دیگر قابل ویرایش نیست. در اجرای تلویزیونی یا رادیویی خیلی وقتها در برنامههای تولیدی امکان برگشت و ویرایش وجود دارد و حتی در اجراهای زنده دست شما به دلیل ابزارهایی که در دست دارید بازتر است. دست کارگردان و تهیه کننده را هم باز میگذارد که اگر خطایی از سمت مجری سر زد آن را روتوش کنند. در اجرای صحنهای تهیه کننده، کارگردان و نویسنده و بازیگر کار، شما تنها هستید. در بسیاری از برنامهها اتفاقاتی رخ میدهد که فی المجلس باید جلوی حساس شدن احتمالی آن و یا پیامدهای منفی آن اتفاق را بگیرید و این تنها شما هستید که باید این اتفاق را رقم بزنید. پیشتر از این، مجری در برنامههای صحنهای بیشتر نقش معرفی کنندهی برنامه و حلقه واسط آیتمها بود، ولی امروزه مجری به عنوان اساسترین عنصر یک برنامهی صحنهای محسوب میشود. خیلی از مدیرانی که قرار است برنامههای مهم و حساسی را برگزار کنند یکی از دغدغههای آنها این است که چه مجری قرار است برنامه را اجرا کند. زیرا مجری برنامه به عنوان سخنگوی آن سازمان، نشانگر توانمندی برنامه برای مدعوین خواهد بود ضمن این که، مجری حلقه واسطی بین مسئولین آن برنامه و عموم شرکت کنندگان است. جایگاه مجری جایگاه بسیار حساس و خطیری شده است که به هر حال نیازمند این است که مطالعات زیادی داشته باشد و از ویژگیهای تکنیکی بسیار بالایی باید برخوردار باشد تا بتواند روی صحنه اجرای موفقی داشته باشد.
در صورت بروز یک بحران هنگام اجرای زنده یک برنامه چقدر تسلط روحی یک مجری میتواند موثر باشد؟
در چنین مواقعی دو بال تسلط و تبحر دقیقا نقش یک چتر نجات را برای مجری ایفا خواهد کرد. در حالت عادی ممکن است که یک مجری متوسط بتواند برنامهای را اجرا کند و دقیقا آنجا که وجه تمایز یک مجری حرفهای از سایرین مشخص میشود، همین نقطه است که شما در مواقع بحران که اتفاق خاصی در سین برنامه رخ میدهد آنقدر به خودتان و فضا مسلط باشید که بتوانید آن موقعیت را مدیریت و کنترل کنید و این مهم به دست نمیآید مگر با تجربه کردن موقعیتهای مختلف و مدیریت کردن ذهن تماشاچی در چنین موقعیتهایی.
شما اجرا را فن میبینید یا هنر یا تلفیقی از هر دو؟
اجرا را نه مطلق میتوان فن دانست و نه هنر. به اعتقاد من آمیزهایست از فن و هنر. چون به هر حال شما برای این که مجری خوبی باشید باید به فنون مختلف اجرا مسلط باشید. از فن بیان، زبان بدن، مطالعات اجتماعی و سیاسی روز، برخوردار باشید. در حقیقت این فنون را باید بلد باشید و در کنار آن فضای هنری را نیز باید بشناسید که بتوانید هنرمندانه از این مجموعه ابزارها استفاده کنید. به اعتقاد من اجرای برنامه یک فن- هنر است.
در اجرای برنامههای مختلف استانی از مجریان تهران به ویژه چهرههای تلویزیونی استفاده میشود که گاه این چهرهها حتی سالهاست که دیگر در تلویزیون هم برنامه اجرا نمیکنند ولی به لطف همان خاطره جمعی که در ذهن افراد باقی مانده، از آنها برای اجرا دعوت شده،آن هم با قیمتهای سرسامآور. در حالی که ما مجریان بسیار توانمندتری داریم که با هزینه بسیار کمتر میتوانند برنامههای بسیار بهتری را اجرا کنند. نظر شما در این مورد چیست؟
به قول شاعر «جانا سخن از زبان ما میگویی». متاسفانه این درد دل و غصه تمام مجریان استان است، تقریبا اکثر مجریان توانمند استان از دوستان ما هستند و ما با آنها در ارتباط هستیم. تقریبا تمام دوستان از این موضوع ناراحت هستند. در استان البرز مجریان توانمند کم نداریم. در بسیاری از برنامهها اتفاق افتاده که یکی از مجریان شاخص تلویزیونی در کنار یکی از مجریان استان البرز به اجرای برنامه پرداخته است. اتفاقا خروجی برنامه این بوده که مجری استانی با فاصله بسیار زیادی نسبت به مجری چهره توانسته برنامه را با کیفیت بهتری اجرا کند. شما میتوانید از طریق نظرسنجی از تماشاچیان در برنامههای مختلف نظر آنها را استخراج کنید. متاسفانه مدیران برنامهریز برنامههای استان گویا توانمندیهای هنرمندان البرز را باور نکردهاند و اگر برنامهای باشد که قرار است با کیفیت بالا صورت گیرد و هزینهای نیز بابت اجرای خوب به فردی داده شود ترجیح میدهند به جای این که به مجریان توانمند استان مراجعه کنند به یکی از مجریان دست چندم تلویزیون مبلغ چندین برابر پرداخت کنند و فقط صرفا پشت اسم آن مجری خود را پنهان کنند. این معضل علیرغم تمام توانمندی دوستان در استان البرز هنوز به باور نرسیده و ما میبینیم که از استانهای دیگر با افتخار به سراغ مجریان ما میآیند، ولی استان البرز از این نعمت متاسفانه خودش را کمبهره کرده است. شاید یکی از بزرگترین اتفاقاتی که بتواند فضا را کمی بهتر کند، تشکیل یک اتحادیه صنف است برای مجریان استانی. نمیدانم حالا متولی این موضوع اداره کل فرهنگ و ارشاد استان باشد یا نهاد دیگری مثل سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری یا جای دیگری که متولی حوزه اجرا باشد و به چشم یک حرفه دقیق و مستقل به اجرا نگاه شود.
من متاسفم این را عرض بکنم که به شکل حرفهای به این موضوع نگاه نمیشود و باور ندارند که مجری چه جایگاهی میتواند داشته باشد. با این که در برنامههای مختلف مجریان ناتوانی در اجرای صحنهای آمدند و کیفیت برنامه را به شدت پایین آوردند ولی حتی مسئول اجرایی برنامه هم متوجه نشدهاند این آسیب از چه ناحیهای وارد شده است. یعنی حتی آسیبشناسی درستی نیز نسبت به اجرای برنامهها صورت نگرفته است. صرفا فقط به حساب این که برند و نام مشهوری است از کنار ضعفهای اجرای ایشان به سادگی عبور کردند. تا این زمان هنرمندان مسلط و قدرتمند البرز زیر سایه اسمهای هنرمندان تهرانی ماندهاند و این غصه بزرگی است.
چرا استان البرز به ویژه صدا و سیمای البرز اقدام به برندسازی نمیکند؟ و از مجریانی استفاده میکند که اصلا توانمند نیستند؟
اجازه میخواهم خیلی با بخش دوم فرمایش شما موافق نباشم. این که فرمودید «اصلا» توانمند نیستند، دوستان و هنرمندانی که در سیمای مرکز البرز به عنوان مجری به انجام وظیفه مشغول هستند، در حد بضاعت خود تلاش میکنند. من فرمایش شما را این گونه اصلاح میکنم که ظرفیت اجرا در استان البرز بیشتر از آن چیزیست که در سیمای البرز روی آنتن میرود. این سئوال بزرگ از بدو تاسیس شبکه تلویزیونی البرز ذهن خیلیها را به خود مشغول کرده است که چراسیمای استانی ما هنوز نتوانسته با هنرمندان استانش ارتباط برقرار کند؟ نه تنها در حوزه اجراء که در بخشهای دیگر تولیدات هم اینگونه است.
فکر میکنم مدیران ارشد صدا و سیمای البرز باید نشستی با هنرمندان شاخص در حوزههای مختلف برگزار کنند و از استعداد و ظرفیت آنان بهرهمند شوند. این کار هم به نفع استان خواهد بود و هم به نفع صدا و سیمای استان و هم به نفع هنرمندانی که با آنها همکاری خواهند کرد. مطمئنا حضور هنرمندانی با قدرت و قوت بیشتر هم حس رقابت برای تولید برنامههای بهتر را بین هنرمندان در مجموعه صدا و سیمای استان بالا خواهد برد و هم موجب رشد کیفی تولیدات سیمای استان میشود.
در مورد برندسازی چطور؟ آیا این کار از عهده صدا و سیما برخواهد آمد؟ یا مجموعه دیگری باید اقدام کند؟
غالبا در امر برندسازی در اجرا، صدا و سیما نقشی کلیدی بازی میکند، در همه جای کشور. در استانهای دیگر هم مجریانی توانستهاند به موفقیت برسند که در صدا و سیمای مرکز خود هم حضور پررنگتری داشتهاند. اما صحبت کردن در مورد این امر در استان البرز به اعتقاد من هنوز زود است. من معتقدم هنوز تلویزیون استانی البرز در سبد رسانهای خانواده جای خود را باز نکرده است. وقتی میتوان در مورد برندسازی در سیمای البرز صحبت کرد که بدانیم سیمای البرز ضریب نفوذ خوبی بین خانوادهها کسب کرده است. این امر در مورد رادیو این گونه نیست. مردم البرز به لحاظ سبقهای که رادیو البرز در استان دارد با شبکه رادیویی خیلی رفیقتر هستند و بسیاری از خانوادهها پیگیر برنامههای آن هستند. اگر سیمای البرز بخواهد در این راه به موفقیت دست یابد، نخست باید این ضریب نفوذ را افزایش دهد که این امرهم میسر نمیشود مگر با تولید برنامههای بهتر.
تب کلاسهای فن بیان بالا رفته و از آن طرف هم علاقهمند به این رشته فراوان است. مشکلی که الان در جامعه مطرح است این است که از یکسو کلاسهای خوبی در البرز برگزار نمیشود و از سویی دیگر افراد تصور میکنند با گذراندن یک دوره مجری موفقی خواهند شد، نظر شما در این مورد چیست؟
فن بیان یک بخش از فنون اجرا میباشد. به صرف اینکه بیان خوبی داشته باشید مجری خوبی نمیشوید. یک مجری به ویژه یک مجری روی صحنه یا استیج باید آدم ذیوجوهی باشد. صرف اینکه صدای خوبی دارید یا از سیما و چهره خوبی برخوردار هستید نمیتوانید ادعا کنید که مجری خوبی هم میشوید. این شرط لازم برای اجرا محسوب میشود زیرا طبیعتا برای اجرا باید از یک صدای حداقل مناسبی برخوردار باشید یا چهره دلچسبی برای مخاطب داشته باشید ولی اینها شرط کافی نیست. شما برای اینکه به یک مجری خوب تبدیل شوید باید تمرین کنید، کسب تجربه کنید، مطالعه کنید و اصطلاحا در این راه استخوان خرد کنید تا تبدیل به یک مجری توانمند شوید.
توصیه من به نوجوانان و جوانان هنرمندی که علاقهمند به اجرا هستند، این است که کلاسهای فن بیان و اجرا را به عنوان اولین پله برای ورودشان فرض کنند نه به عنوان پله آخر که بعد از آن انتظار پرواز داشته باشند. این کلاسها میتواند نقطه آغازی باشد برای یادگیری فن اجرا و بعد تجربه کردن فضا و رسیدن به نقطه مد نظر.
فکر میکنید چقدر در این کلاسها سوء استفاده میشود؟ حالا شاید دقیقا کلمه کلاهبرداری را نتوان به کار برد!
متاسفانه در پارهای از اوقات امر آموزش خصوصا آموزشهای هنری دقیقا دستمایه کلاهبرداری شده است و جوانانی با آروزهای رویاگونه وارد یک سری کلاسها میشوند مثل کلاسهای بازیگری، گویندگی، موسیقی و خودشان را در انتهای رسیدن به قله موفقیت میبینند و تصور میکنند این کلاسها دریچهی نهایی رسیدن آسان و بیدردسر آنها به قله است و متاسفانه در آموزشگاههایی که با این هدف تاسیس میشود این طور هم القا میشود که واقعا یک چنین اتفاقاتی برای شما رخ خواهد داد و پس از گذراندن دوره به موفقیت عظیمی نائل میشوید و به راحتی میتوانید جذب کارهای مختلف تئاتر،بازیگری یا گویندگی شوید. حتی قولهایی در مورد دوبله به دوستانی داده شده که مثلا دوره 6 ماهه گویندگی را گذراندهاند. در حالیکه این امر مطلقا غلط است و متاسفانه در تبلیغ بعضی از این آموزشگاهها از کلمه «تضمینی» استفاده شده است. من دوست دارم از این دوستان سؤال کنم که شما به آدمی که حتی حداقل شرایط و استعداد برای انجام کاری را ندارد، چطور میتوانید تضمین کنید که این آدم در این کار موفق خواهد شد. پس مشخص است که نوع بعضی تبلیغها خود گویا است که با چه هدفی این تبلیغات در حال انجام است. اما همه را نباید با یک چوب راند. بعضی آموزشگاهها هم هستند که با هدف کشف و پرورش استعدادهای هنری تاسیس شدهاند و انصافا خروجیهای خوبی هم داشتهاند.
شما در فرمایشات خود اشارهای به کشف استعدادها داشتید، آیا به نظر شما میتوان از طریق همکاری با نهادهای فرهنگی به کشف این استعدادها و پرورش مجریان نسل آینده پرداخت؟
امکانپذیر که هست. من در دورههایی که تدریس میکردم یا همین الان بعد از اجراها دوستانی را میبینم که علاقهمند اجرا هستند و از من مشاوره میگیرند که از کجا باید شروع کنند؟ اتفاقا افراد مستعدی با علاقهمندی وافر وجود دارند. اگر سندیکایی که در ابتدا عرض کردم، شکل بگیرد این سندیکا میتواند به کشف استعداها بپردازد و حتی تفاهمنامههایی با آموزش و پرورش داشته باشد که در یک محیط سالم و زیر نظر آموزش و پرورش از علاقهمندان تست گرفته شود و غربالگری صورت گیرد و با برنامهریزی دقیق کار چند سالهای صورت گیرد که بعد از گذشت ده سال، بتوان یک تیم اجرایی خوبی برای استان پرورش داد.
حال اگر این استعداها کشف شد، با این توقع دوستانی که تصور میکنند باید بعد از پرورش این استعداد در صدا و سیما فعالیت کنند، در حالیکه این ظرفیت برای همه آنها وجود ندارد. با این امر چه کنیم؟
اگر آن سندیکا شکل بگیرد، اجرای صحنهای آنقدر نظاممند میشود که این احساس در بین دوستان ایجاد میشود که اجرای صحنهای نیز برای خود شخصیت خاصی دارد. این که همه فکر میکنند اجرا یعنی اجرای تلویزیونی به این علت است که همه فقط اجرا را در تلویزیون دیدهاند. الان نزدیک به 23- 24 سال است که اجرا میکنم، شاید به اندازه کسی که به اندازه 2 سال در تلویزیون برنامه اجرا کرده شناخته شده نیستم. همین موضوع باعث ایجاد انگیزه در جوان میشود که به سمت تلویزیون بروند به خصوص که جوانان میل به مطرح شدن دارند. اگر این سندیکا بزودی شکل بگیرد و اجرای صحنهای را نظاممند کند جوانان آینده با یک سندیکای ده ساله مواجه هستند که از حقوق آنان در فضای هنری استان و کشور دفاع میکند.
کدخبر: 113
روزنامهنگار: تیلدا حسینی