چگونه خودمان را دوست بداريم
«شارون وگشیدر. كروز » در کتاب چگونه خودمان را دوست داشته باشیم از عزت نفس میگوید و به مخاطب میآموزد چگونه احساساتی که خودباروی ضعیف را به دنبال دارد شناسایی کند و با استفاده از تکنیکهای موثر عزت نفس خود را افزایش دهد.

کتاب خوب – امید بانوان؛ کتاب «چگونه خودمان را دوست بداریم» برای اولین بار در سال 1987 منتشر
شد. این کتاب با ترجمه «مهدی قراچهداغی» توسط انتشارات ذهن آویز منشتر شده است.
«شارون وگشیدر» در این اثر به طور خاص
به احساسات متناقض انسان از دوران کودکی
تا بزرگسالی میپردازد و تاثیر آن را در خودباوری و عزت نفس بیان میکند.
با مطالعه این کتاب میآموزید چگونه باید با احساسات خود روبهرو شوید و با خود مهربانتر باشید. به اعتقاد نویسنده وقتی انسان با خود صمیمی باشید و به احساسات خود اهمیت دهد، دیگران نیز برای آنها ارزش زیادی قائل میشوند. عزت نفس پدیدهای اکتسابی و قابل آموختن است
مروری بر فصلهای کتاب چگونه خودمان
را دوست بداریم
فصل یک:
سفری به خودباروی
فصل دو:
والدین و خودباوری
فصل سه: چشماندازی
جدید به روی احساسات کهنه
فصل چهار:
دشمنان عزت نفس
فصل پنجم:
رسیدن به احساس خودباوری بیشتر
فصل ششم:
صمیمیت، تعهد و عزت نفس
فصل هفتم:
راهنمای ایجاد صمیمیت
فصل هشت: نیازهای عاطفی و احساس خودباوری
درباره شارون وگشیدر کروز
شارون وگشیدر مشاور، مربی و نویسنده
سرشناس آمریکایی است. عمده فعالیتهای او در حیطه مشاوره خانواده است و کارگاههای
متعددی را در سراسر آمریکا برگزار کرده است. او همچنین به عنوان مشاور در بسیاری
از نهادهای دولتی و خصوصی حضور داشته است.
این نویسنده آثار گوناگونی در حوزه روانشناسی به
رشته تحریر درآورده است اما در ایران تنها یک کتاب از او منتشر شده است. انتشارات
ذهن آویز کتاب «چگونه خودمان را دوست بداریم» را عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان
قرارداده است.
در بخشی از کتاب چگونه خودمان را
دوست بداریم میخوانیم
درک کردن احساسات
وقتی درباره درک کردن احساسات حرف میزنم،
بعضیها ممکن است مات و مبهوت شوند. میپرسند «چه مطلبی را باید فهمید؟ من میدانم
چه موقع احساس خوبی دارم و چه موقع احساس بد. موضوع پیچیدهای در کار نیست.»
اگر میشد بگوبیم احساسات در یک زمان
خوب و در زمان دیگری بد هستند حرف این اشخاص درست بود. جایی برای فهمیدن وجود
نداشت. اما همان طور که دیدهایم. احساسات فعلی ما با سابقهای از احساسات در
رابطه هستند. سابقهای که در دوران کودکی شکل میگیرد و به زمان حاضر امتداد پیدا میکند.
این نکته را به خاطر بسپارید:
در مواقعی هراس احساس گناه و رنجشی که
کودک احساس میکند به قدری شدید و کلافه کننده است که کودک برای بقای خود آن بخشهایی
از خود را که میتواند احساس کند از خود میزداید. این یک مکانیزم دفاعی است. برای
این که کودک بقا پیدا کند و برای این که به عملکردش ادامه دهد. از احساسات و دانش
درونی خود فرار میکند. کودک منکر کودک درون خود میشود و آن را دفن میکند.
بنابراین گرچه کودک سعی می کند از
احساساتش فرار کند و این احساسات را سرکوب کند و دفع نماید. این احساسات باقی میمانند.
به هر صورت انسان موجودی عاطفی و احساسی است. ما در ضمن موجوداتی منطقی هستیم. پس
احساساتی که در کودکی شکل میگیرند، منجمد میشوند و به زمان اکنون کشیده میشوند.
این درست است که میدانیم چه زمانی احساس خوب و چه زمانی احساس بد داریم، اما در
حقیقت که ما منکر بسیاری از احساسات خود میشویم.
احساسات ما در حکم حس ششم هستند. این حسی
است که تعبیر و تفسیر میکند، هدایت میکند و سبب میشود پنج حس دیگر را درک کنیم.
به مفهومی دیگر احساس نکردن یعنی به لحاظ احساسی خرفت بودن که سبب میشود از دنیا
و از سایر انسانها برداشتی نامتعادل داشته باشیم. کسی که سعی میکند احساسات خود
را سرکوب و کنترل کند، نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار کند. کسی با این مشخصات
به راستی انسان نیست، زیرا احساسات مخرج مشترک انسانیت است.
کدخبر: 13186