یادداشت میهمان
قیمت ها روی سکوی گرانی!
ین روزها سوالی واحد در اذهان میلیونها ایرانی شکل گرفته و آن زمان توقف ترمزِ بریده شده «گرانی» است؛ کمیاب شدن روغن نباتی، موزِ 60 هزار تومانی، تخم مرغِ شانهای 40 هزار تومان و نرخهایی که قبلاً با آنها امکان خریداری طلا و اجناس لوکس بود اما حالا برای خرید سیب و پرتقال و از این قبیل خوراکیها به کار میرود.

کرج – امید بانوان؛ مرتضی اکبری این روزها سوالی واحد در اذهان میلیونها ایرانی شکل گرفته و آن زمان توقف ترمزِ بریده شده «گرانی» است؛ کمیاب شدن روغن نباتی، موزِ 60 هزار تومانی، تخم مرغِ شانهای 40 هزار تومان و نرخهایی که قبلاً با آنها امکان خریداری طلا و اجناس لوکس بود اما حالا برای خرید سیب و پرتقال و از این قبیل خوراکیها به کار میرود.
آپارتمانهایی که حالا برچسب میلیاردی روی پیشانی آنها خورده و پراید این سوژه همیشگی جوکها و لطیفهها برای خود قیمت صد میلیون تومانی را یدک می کشد؛ علی برکت الله... به راستی به کجا چنین شتابان؟!
قبلاً تغییر قیمت ها سالانه بود و اندکی افزایش داشت و اقشار ضعیف با حقوق های ناچیز نیز قادر به امرار معاش و «زنده ماندن» بودند و اگر همیشه حسرت غذاهای چرب و سفرههای پر زرق و برق را داشتند لااقل سفرهشان از نان و تخم مرغ و برنج کتهای خالی نبود اما اکنون قیمت کالاهای اساسی و مایحتاج عمومی مردم اگر دو پا داشت دو پای دیگر نیز قرض کرده و با سرعت به سمت مقصدی نامعلوم حرکت می کند؛ به جرأت می وان گفت تغییرات قیمت مرغ و برنج و لپه و لوبیا در ایران از نوسانات نرخ فولاد و طلا در بورسهای جهانی بیشتر است!
جالب آنکه کمتر نهاد و مسئولی نیز تقصیر به گردن میگیرد و کاسه کوزهها سرِ تحریمها و دلالان و واسطه ها شکسته میشود! یعنی باور کنیم فشار کاخ سفید نرخ «تخم مرغ» را به قیمت چلوکباب رسانده است! به راستی علت اینکه قیمت نه یکی دو قلم بلکه همه کالاها روز به روز و بلکه ساعت به ساعت در حال افزایش است، چیست؟
مسئولان به جای شعار و بهانه تراشی چرا دست به کار نمیشوند؟ نمایندهای که سیلی به گوش سربازِ وطن میزند، چرا همان سیلی را به گوش برخی مدیران نالایق نمیزند که دست روی دست گذاشته و شاهد شکسته شدن استخوانهای خانوارهای کم درآمد هستند! صدا و سیمایِ ما چرا عملکرد غلط اندر غلط برخی مدیران را با گزارشهای آبکی بَزک می کند؟
اما چاره نیست؛ باید به خیابانها بیاییم (؟)، خیر، قطعاً خیر! واقعیت آن است که وزارتخانهها و ادارات باید از مدیران ناکارآمد و متکی به غرب و بی تفاوت از احوالِ محرومان و مستضعفین خانه تکانی شوند و جایِ خود را به جوانانِ انقلابیِ گام دومی دهند، آنهایی که رهبری معظم به ایشان فراخوان حضور در میادین و عرصه های کار و خدمت را دادهاند، گرانفروش و دلال و محتکر را باید قاطعانه به دست قانون و محکمه سپرد و این روحیه در جوانانی یافت میشود که دل در محبت شهید سلیمانی ها دارند و با خوی اشرافی گری و غرب و شرق زدگی بیگانهاند!
سخن پایانی اینکه مردم از وجود رانتها و لابیها خستهاند؛ دلشان میخواهد قیمت اجناس ثبات داشته باشد، به زبان ساده مردم میخواهند با پساندازهای خود قادر به خرید ماشین و خانه باشند، با این گرانی کالاها چه کسی سراغ ازدواج و تشکیل خانواده می رود! مردم از شعار و وعده و لبخندهای روی اعصاب برخی مسئولان خستهاند، مسئولان جای دعواها و تسویه حسابهای سیاسی و جناحی از خون شهیدان شرم کنند و همانطور که امام راحل فرموده اند، بی ادعا نوکری مردم و خدمت به محرومین را در پیش بگیرند.
کدخبر: 4262