«زنان نامرئی» دست به افشاگری میزند
کرولاین کریادو پرز در کتاب زنان نامرئی دست به یک افشاگری میزند. او از سوگیری دادههایی صحبت میکند که در دنیای طراحی شده برای مردان وجود دارند. این اثر جایزه کتاب علمی انجمن سلطنتی بریتانیا در سال ۲۰۱۹ و جایزه کتاب تجاری سال فایننشال تایمز را دریافت کرد.
کتاب خوب- امیدبانوان؛ زنان نامرئی اثری جالب است که سوگیری دادهها در دنیایی طراحی شده برای مردان را افشاء میکند. به نظر میرسد حتی در قرن بیست و یکم و در آرمانشهرهای فمینیستی هم همچنان به زنان به چشم جنس دوم نگاه میشود. یعنی همانطوری که دوبوار میگفت.
کرولاین کریادو پرز در کتاب زنان نامرئی به این موضوع میپردازد که چطور تمام برنامهریزیها و سیاستهای برنامهریزی بر اساس دادههایی اشتباه انجام میشود که فقط مردان و نیازهای آنان را در نظر میگیرد. بسیاری از دغدغهها که مختص زنان و مشکلات زنان است، توسط متخصصان برنامهریزی، نادیده گرفته میشوند. این کتاب با بررسی تمام این موارد که حتی بسیاری از اوقات عمدی هم نیستند به این نتیجه میرسد که زنان برای عبور کردن از چنین داوریهایی مجبور به تحمل هزینههای روانی، جسمی و مالی میشوند.
بخشی از کتاب زنان نامرئی
همه چیز با یک شوخی شروع شد. سال ۲۰۱۱ بود و مقامات شهر کارلسکوگا در سوئد با طرحی در راستای برابری جنسیتی روبهرو شده بودند که وادارشان میکرد از پشت یک عینک جنسیتی تمام سیاستهای خود را بازبینی کنند. همانطور که سیاستهایشان یکی پس از دیگری زیر این ذرهبین بیرحم قرار میگرفت، یکی از مقامات بختبرگشته بهشوخی گفت حداقل برفروبی چیزی است که «جماعت جنسیتی» کاری به کارش ندارند. از بخت بد او، این اظهارنظر، جماعت جنسیتی را به این فکر انداخت: آیا میشود برفروبی جنسیتزده باشد؟
در آن زمان برفروبی در کارلسکوگا مانند اغلب کارهای شهری از مسیرهای پررفتوآمد اصلی شروع شد و به پیادهروها و مسیرهای دوچرخهسواری رسید. اما این کار تأثیر متفاوتی بر زنان و مردان داشت، چون زنان و مردان متفاوت سفر میکنند.
ما دادههای مستمر و دارای تفکیک جنسیتی برای تمام کشورها نداریم، اما دادههایی که داریم روشن کرده زنان همیشه به احتمال بیشتری از مردان پیاده راه میروند و از وسایل حملونقل عمومی استفاده میکنند. در فرانسه دوسوم مسافران حملونقل عمومی زن هستند؛ در فیلادلفیا و شیکاگوی آمریکا این رقم به ترتیب ۶۴ و ۶۲ درصد است. اما مردان سراسر جهان به احتمال بیشتری رانندگی میکنند و اگر خانوادهای اتومبیل داشته باشد مرد استفاده بیشتری از آن میکند؛ حتی در آن آرمانشهر فمینیستی که سوئد باشد.
و تفاوتها به شیوه حملونقل ختم نمیشود: به چرایی سفر زنان و مردان هم مربوط میشود. احتمال زیادی دارد که مردان الگوی سفر نسبتاً سادهای داشته باشند: رفتوبرگشت روزانه در شهر و بیرون از آن. اما الگوهای سفر زنان معمولاً پیچیدهتر است. زنان ۷۵ درصد از کار مراقبتی بیمزد جهان را انجام میدهند و این بر نیازهای رفتوآمدی آنها تأثیر میگذارد. الگوی سفر یک زن معمولی مثلاً شامل رساندن بچهها به مدرسه قبل از رفتن به سر کار، بردن عضو سالمند خانواده پیش پزشک و خریدکردن در راه بازگشت به خانه میشود. این «زنجیره سفر» است، الگوی سفری متشکل از سفرهای متعددِ کوتاهِ بههمپیوسته که میانِ زنانِ سراسر جهان مشاهده میشود.
زنان در لندن سه برابر بیشتر از مردان احتمال دارد که کودکشان را به مدرسه ببرند و ۲۵ درصد بیشتر زنجیرهای سفر میکنند؛ درصورتیکه کودکی با سن بیشتر از نه سال در خانواده وجود داشته باشد این رقم به ۳۹ درصد میرسد. اختلاف در سفر زنجیرهای زنان و مردان در تمام اروپا دیده میشود و در این قاره، زنان در خانوادههایی که هر دو نفر کار میکنند، با احتمال دو برابر بیشتر در مسیر خود کودکان را به مدرسه میبرند و میآورند. این موضوع در خانوارهایی با کودکان خردسال شدت بیشتری مییابد: یک زن کارمند با کودکی زیر پنج سال زنجیره سفر خود را ۵۴ درصد افزایش خواهد داد؛ یک مرد کارمند با همین شرایط فقط ۱۹ درصد افزایش را تجربه میکند.
تمام این تفاوتها در کارلسکوگا به این معنی بود که زمانبندی ظاهراً خنثاجنسیت برای برفروبی درحقیقت ابداً از نظر جنسیتی بیطرف نبود، پس اعضای شورای شهر ترتیب برنامه برفروبی را عوض کردند تا عابران پیاده و مسافران حملونقل عمومی در اولویت باشند. استدلالشان این بود که هرچه نباشد هزینه اضافهای در پی ندارد و راندن یک اتومبیل در هشت سانتیمتر برف راحتتر از هلدادن یک کالسکه (یا ویلچر یا دوچرخه) در هشت سانتیمتر برف است.
کدخبر: 5487