تو همانی هستی که میاندیشی
کتاب تو همانی هستی که میاندیشی، نوشته جیمز آلن؛ نشان میدهد چگونه افکار ما قادر به شکل دادن به شخصیت، شرایط، سلامتی، ظاهر و دستاوردهای ما هستند. حال این انتخاب به شما بستگی دارد: برای ایجاد زندگیای که میخواهید ارباب ذهن خود شوید، یا اینکه در پریشانی و شکستی که فرو رفتهاید، باقی بمانید.
کتاب خوب- امیدبانوان؛ کتاب تو همانی هستی که میاندیشی، نتیجه مراقبه و تجربه است. رساله¬ای نظری نیست، بلکه راهنمایی عملی است. هدف آن الهام بخشیدن به مردان و زنان است تا درک کنند که «ما خودِ خویشتنمان را » از طریق قدرت افکاری که انتخاب میکنیم و در خود میپرورانیم؛ میسازیم.
ذهن، بزرگترین سازنده زندگی شماست که هم شخصیت درونی و هم شرایط بیرونی شما را شکل میدهد. ممکن است شما تاکنون زندگیتان را در جهل و درد ساخته باشید، اما از این روز به بعد باید با روشنبینی و شادمانی آن را بسازید.
همانگونه که گیاه از دانه جوانه میزند، هر عمل از بذر اندیشه رشد میکند. هر کاری که انجام میدهید و یا هر چیزی که میگویید در ذهن شما آغاز میشود. رفتار و عمل، شکوفه تفکر است و شادی و رنج، میوههای آن هستند. ما محصول شیرین یا تلخی را که در باغ درون خود کاشتهایم، درو میکنیم.
شما این حقیقت را درک خواهید کرد که «جوینده یابنده است و اگر دری را بزنید به رویتان گشوده خواهد شد.»
رؤیایی که در ذهن خود دارید، آرمانی که در قلب خود دارید؛ این همان چیزی است که شما زندگی خود را با آن خواهید ساخت و به آن تبدیل خواهید شد.
خواندن کتاب تو همانی هستی که میاندیشی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کسانی که میخواهند زندگیشان را تغییر دهند و با موفقیت قدم بردارند پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب تو همانی هستی که میاندیشی
اثر متقابل بین اندیشه و شرایط برای قضاوت در مورد قلب و ذهن یک فرد تنها بر اساس شرایط کنونیاش، بسیار پیچیده است. یک کارآفرین ممکن است در بعضی از جنبهها شریف و صادق باشد، با این حال کسبوکارش شکست بخورد. فرد دیگری میتواند در برخی جنبهها لافزن و فریبکار باشد، با این حال تجارت او موفقیتآمیز باشد. معمولاً نتیجهگیریای که در این شرایط میشود این است که اولین کارآفرین به دلیل صداقت خود شکست خورده است، در حالی که دومی به دلیل عدم صداقت خود موفق شده است؛ اما این یک نتیجهگیری اشتباه است.
این نتیجهگیری حاصل قضاوت ظاهری است که برخی افراد کاملاً بافضیلت هستند در حالی که برخی دیگر کاملاً شرور هستند که سادهسازیای بیش از حد سادهانگارانهای است. با بررسی دقیقتر ممکن است مشخص شود که کارآفرین فاقد صداقت، دارای خصائل خاصی مانند قاطعیت و کارایی است که فرد دیگر فاقد آنها است.
این موضوع حس غرور ما را تسکین میدهد و فکر میکنیم چون ما خیلی خوب هستیم، شکست میخوریم یا اینکه چون ما خیلی صادق هستیم کارمان خراب شده است. اما این درست نیست. تا وقتی که افکار ناپاک را از ذهنمان نزدودهایم و هر لکهای را از روحمان پاک نکردهایم، چگونه میتوانیم دریابیم که رنج ما، نتیجه فضایل ما است و نتیجه اشتباهاتمان نیست؟ یا چگونه دریابیم که اگر بر مبارزه با مشکلاتِ امروز پافشاری نکنیم، فردا این پیروزی را کسب نمیکنیم؟
کدخبر: 6331