آرشیو، 5 تیر 1394 - 19:31

تعطیلات، یعنی سفر؟ سفر، یعنی ساحل خزر؟

 یکی از زیباترین کلمه‌هایی که ایرانیان را همیشه سر ذوق می‌آورد، همین واژه «تعطیلات» است. شاید آنقدر که از جمع این واژه لذت می‌بریم هیچ‌گاه از خود کلمه «تعطیل» لذت نبرده باشیم.  همانطور که این قدر که در پی رسیدن تعطیلات هستیم ممکن است از نفس تعطیلات لذت نبریم.

کرج - امید بانوان؛ تیلدا حسینی؛  یکی از زیباترین کلمه‌هایی که ایرانیان را همیشه سر ذوق می‌آورد، همین واژه «تعطیلات» است. شاید آنقدر که از جمع این واژه لذت می‌بریم هیچ‌گاه از خود کلمه «تعطیل» لذت نبرده باشیم.  همانطور که این قدر که در پی رسیدن تعطیلات هستیم ممکن است از نفس تعطیلات لذت نبریم. با سفر به خاطرات کودکی به یاد می‌آوریم روزهایی را که با ذوق و شوق فراوان راهی خرید می‌شدیم و ناگهان با کلمه‌ی «تعطیل» نوشته شده روی شیشه روبرو می‌شدیم. خاطره بدی از این کلمه در ذهن ناخودآگاه اکثر ما به ویژه در سنین کودکی ثبت شده است. اما محال بود کلمه «تعطیلات» در ذهن ما تصویر ناخوشایندی ایجاد کند، مگر این که حادثه‌ای یا مشکلی سبب خراب شدن تعطیلات ما شده باشد؛ مثل همین حادثه‌ سیلی که اخیرا در استان تهران و البرز رخ داد و منجر به تلفات مالی و جانی نیز شد. اینجاست که با خود می‌گوییم: گویی «تعطیلات» هم دیگر تعطیلات سابق نیست!

در این گزارش سعی شده به این موضوع بپردازیم که براستی چه عواملی در گذراندن یک تعطیلات خوب و دلچسب موثر هستند و اصلا ما ایرانیان «تعطیلات دوست» چقدر بلد هستیم از تعطیلات خود به نحو احسن بهره بگیریم و چقدر آن را به سادگی حیف و میل می‌کنیم.

ایران تقریبا یکی از پرتعطیل‌ترین کشورهای دنیاست. تا سال 1358 تعطیلی رسمی در ایران  به همان 15 روز ملی ختم می‌شد ولی بعد از انقلاب اسلامی و لحاظ شدن  15 روز، تعطیلات مذهبی در تقویم رسمی کشور، تعطیلات رسمی به 25 روز رسید که در میان کشورهای دنیا بیشترین تعداد است. یعنی با احتساب 52 روز جمعه، تعطیلات رسمی ایرانیان به  77 روز در طول سال رسیده است. بگذریم از میان تعطیلات و تعطیلات بحرانی که به واسطه شرایط جوی و آب و هوایی و غیره رخ می‌دهد که امری  اجتناب‌ناپذیر است.

تا به حال فکر کرده‌اید که ایرانیان از این تعطیلات خود چه سودی می‌برند؟ اصلا از منافع ملی و سود خالص و رقابت با سایر کشورهای دنیا هم صرف نظر می‌کنیم. برای چند دقیقه فراموش می‌کنیم که ده قدرت اقتصادی برتر جهان یعنی ایالات متحده آمریکا، ژاپن، چین، آلمان، فرانسه، بریتانیا، ایتالیا، برزیل، اسپانیا و کانادا به ترتیب: ده، پانزده، هفت، نه، دوازده، هشت، سیزده، ده، نه و یازده روز تعطیلات رسمی در تقویم خود دارند! تمام ذهن و توجه خود را به ایران، ساختار فرهنگی و مذهبی آن، شرایط اقلیمی و جغرافیایی آن و از همه مهمتر وضعیت اقتصادی و معیشتی ایرانیان متمرکز می‌کنیم و این سؤال را از خود می‌پرسیم که: « براستی با وجود این همه تعطیلات، آیا بعد از سپری کردن آن، احساس رضایت بیشتری از خود و زندگی داریم، یا خیر؟ آیا ما بلد هستیم به معنای واقعی با تعطیلات خود لحظه به لحظه زندگی کنیم؟ یا بعد از تعطیلات با کلی کار عقب افتاده، درگیری ذهنی، خستگی جسمی و شاید کوله باری از اندوه و جیبی خالی قرار است دوباره از نو شروع کنیم؟!»

گاهی بد نیست در زندگی توقف کنیم، نفسی بکشیم، فارغ از تمام «مثل هم بودن‌ها»، «چشم و هم‌چشمی‌ها»، و شاید «تقلیدها» مسیر زندگی خود را بیابیم، شاید این مسیری که ما انتخاب کرده‌ایم با تمام آنچه روح و وجود ما می‌خواسته متفاوت است. گاهی بد نیست اندکی درنگ کنیم و احساس واقعی خود را جستجو کنیم. شاید دل ما دریا نخواست، شاید دل ما آنقدر  که در هوای کویر است، هوای کوه نداشت! گاهی بد نیست از خود بپرسیم اصلا چه کسی گفته تعطیلات یعنی سفر! چه کسی گفته سفر یعنی دریای خزر! ایران با این همه گستره جغرافیایی وسیع از سه نوع اقلیم کوهستانی، بیابانی و جلگه‌ای برخوردار است و پر است از آبادی‌ها و روستاهایی بکر که شاید پای هیچ گردشگری نیز به آنها باز نشده، ایران سرشار از آبشارها، چشمه‌ها، غارها و مکان‌های دیدنی است که اگر هر روز هم به یکی از آنها سر بزنید عمرتان کفاف نمی‌دهد، همه آنها را ببینید. پس چرا باید با آمدن تعطیلات همه از هر نقطه این ایران زمین به یک سمت و سو حرکت کنند؟ انگار با آمدن تعطیلات توازن ایران به هم می‌خورد، چشمم را که می‌بندم اغراق‌گونه تصور می‌کنم کره زمین به شکل مسخره‌ای از حالت کروی خود خارج شده است و همه دنیا می‌فهمد باز در ایران تعطیلات از راه رسیده و ایرانیان به سمت شمال هجوم برده‌اند! و به همین دلیل است که این روزها کره زمین در ذهن من بیضی است! بیضی کج و معوج که دهن کجی  می‌کند به تمام شوق و ذوق تعطیلات! و این چنین است که بخش اعظمی از ایرانیان تعطیلات خود را پشت خطوط طولانی ترافیک کوهستان، با سر و صدای بچه‌هایی که ذله از این همه بوق و بوی لنت ترمز و گرمای کلافه کننده و اعصاب خرد راننده و غرهای مادری خسته سپری می‌کنند... تا به شمال برسند. جنوب، غرب، شرق ایران، بناهای تاریخی، زیارتگاهها، آرامگاه‌ها، دشتها، کویرها و خیابانهایی بس طولانی و زیبا به قدمت ایران و فرهنگ ایران  هنوز در انتظار ایرانیانی هستند که بیشترین تعطیلات سال را در دنیا دارند ولی هنوز فرصت نکرده‌اند قدمی به آنها بگذارند.

تعطیلات یعنی لذت بردن از روزهایی که می‌توانی فارغ از کار و روزمرگی‌های همیشگی در کنار خانواده یا حتی به صورت مجردی به روح خود، به ذهن خود، به جسم خود و به عواطف و افکار خودت فرصت استراحت بدهی. تعطیلات ممکن است به  یک کلاس آموزشی مفید، یک سمینار از قبل رزرو شده، یک گردهمایی دوستانه در فضای بکر طبیعت، یک میهمانی دلپذیر، یک قدم زدن عصرگاهی در کنار او که دوستش داری خاتمه یابد. تعطیلات می‌تواند فرصتی برای انجام کارهای عقب افتاده باشد،  تعطیلات می‌تواند صرفا به خواندن رومان‌های خاک خورده، رسیدن به صورت‌حسابها، رفتن به سینما، دیدن دوستان قدیمی، یک دست بازی شطرنج، تنیس یا هر چه که مورد علاقه توست ولی مدتهاست به دلیل مشغله کاری فراموش کرده‌ای، ختم شود. مهم این است که تعطیلات را پیش رو داری و باید از این فرصت استفاده کنی. از 365 روز سال 77 روز رسما به تو فرصت لذت بردن از تعطیلات داده شده است و چه قدر حیف است که دقیقا در همان نقطه‌ای بایستی و همان احساسی را تجربه کنی که سال قبل، تعطیلی قبل یا حتی لحظه‌ای قبل تجربه کردی. به نظر من در بهترین شرایط ایده‌آل نیز انسان باید احساس بکرتر و عمیق‌تری را تجربه کند.

امید است با نگرشی متفاوت به تعطیلات، از باقی تعطیلات تابستان و سفرهای تابستانی بهره ببریم و باور کنیم جامعه‌ای با نشاط‌تر است که اولا قدرت درک نوع احساس خود را داشته باشد و  ثانیا نیاز روحی خود را درک کند و بر اساس آن احساس و این نیاز، با برنامه‌ریزی صحیح پیش برود.

اگر نگرش ما به تعطیلات و سفر و انتخاب مکان و زمان سفر تغییر نیابد چه بسا با مشکلات متعدد بیشماری از نظر شهرنشینی، ترافیک، مشکلات زیست محیطی و ... روبرو شویم و در این هرج و مرج فرهنگی و شهرنشینی کافیست یکی از حوادث غیر مترقبه نیز رخ دهد. آن وقت است که باید به طور جدی به این قضیه فکر کنیم که چرا باید در تمام تعطیلات یکی از زیباترین جاده‌های دنیا، جاده چالوس،  همیشه از سمتی به سمتی یکطرفه باشد؟ در این یکطرفه بودن، در این شلوغی جاده، در این هجوم بی‌امان به سمت ساحل خزر گناه روستائیان ساکن این جاده، گناه البرزنشینان همیشه مهمان‌پذیر و گناه آنها که خدای نکرده در این جاده آسیب‌دیده‌اند، چیست؟ گاهی باید برای لحظه‌ای کنار این جاده ایستاد... به هجوم بی‌امان این همه خودروی آهنی نگاه کرد ... و در گوش باد و رودخانه آن ارام زمزمه کرد: براستی  چه تاوان سختی دارد زیبایی، شهرت و محبوبیت را یکجا و با هم داشتن.

 

کدخبر: 81


یا حسین
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
اللهم عجل لولیک الفرج
امید بانوان
System Advertise