آرشیو، 22 فروردین 1395 - 19:22

کار، آموزش و مسکن؛ نیاز زنان مطلقه

جنس بازسازی زندگی بعد از طلاق در جامعه ما بسیار محدود و آسیب‌زاست. مطالعات شخصی من در شهر تهران نشان می‌دهند 90 درصد زنان بعد از طلاق بدون ترمیم روح و روان خود و بدون پرداختن به مهارت‌های جدید برای گذران زندگی خود سراسیمه سراغ دستکاری ظاهر و جسم خود شتافتند. آنان چنان سراسیمه هستند که از دسترس‌ترین شیوه‌های خوددانسته برای تضمین آینده و فرزندان خود توسط مردی دیگر استفاده می‌کنند.

کرج - امید بانوان: مهرخانه نوشت؛  مهرخانه با توجه به رسالت خود جهت اطلاع‌رسانی جامع اقدامات و فعالیت‌های صورت‌گرفته در حوزه زنان، مبادرت به پوشش همایش‌ها، جلسات، نشست‌ها و هم‌اندیشی‌های گوناگون که توسط طیف‌های فکری و سیاسی مختلف برگزار می‌شود، می‌کند. بدیهی است این اقدام صرفاً جهت اطلاع‌رسانی به علاقه‌مندان حوزه زنان صورت گرفته و لزوماً بیانگر دیدگاه‌های مهرخانه نیست.

در نشست سیاست‌های کاهش پیامدهای طلاق در ایران، به نکاتی مانند مشکلات و نیازهای زنان پس از طلاق، وضعیت سایر کشورها در این زمینه، نقش اقتصاد در ازدواج، همسان‌همسری و نقش عشق در تداوم ازدواج پرداخته شد. به نقل از خبرنگار مهرخانه، نشست سیاست‌های کاهش پیامدهای طلاق در ایران با سخنرانی دکتر حسین آقاجانی؛ جامعه‌شناس خانواده و رابعه موحد؛ روانشناس اجتماعی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

در ابتدای نشست موحد با بیان این‌که راه‌کار حل پیامدهای طلاق انجام اقداماتی است که صورت نمی‌گیرد، گفت: زمانی که زندگی مشترک به بن‌بست می‌رسد، زن و مرد مستقیماً برای مشورت‌گرفتن به دفاتر وکلا رجوع می‌کنند؛ یکی برای این‌که چگونه این حق را بگیرد و دیگری برای این‌که چگونه این حق را ندهد، اما از حق طلاق خود استفاده کند.

دولت و کانون‌های حمایتی زنان مطلقه را حمایت کنند

او با تأکید بر این‌که مهره‌های آزاد برای بازی مردانه بیشتر است، افزود: در اکثر مواقع زنان به این نتیجه می‌رسند که تنها راه رهایی گذشتن از حقوقی است که می‌توانست مختصر کمک مالی برای آنان باشد؛ زیرا مسئله حضانت فرزند در میان است. زنان خودآگاه و ناخودآگاه نمی‌خواهند از فرزندشان دور شوند.

این نقش و فداکاری، بازی قانونی و غیرقانونی سیستم طلاق را به ضرر زنان نامتعادل و باخت را برایشان مسلم می‌کند. باختی که فقط در لحظه دریافت حضانت شادمانی است و پس از آن کوهی از مشکلات در دریای بی‌امان آسیب‌ها وجود دارد. قانون به زنان کمک می‌کند و راه‌های گرفتن حضانت را هموار می‌کند؛ از حقوق ناچیز خود بگذر، از نفقه و مهریه بگذر و مهر عسر و حرج را بپذیر، هم طلاق راحت‌تر می‌شود و هم حضانت فرزند را می‌پذیری. سپس مرد درآمدزا دست در جیب خود می‌رود، اما زن با بچه‌هایی می‌ماند و باید وارد زندگی شود پس جنگ‌های نابرابر و درهم‌شکننده شروع می‌شود.

در اکثریت مواقع زن بیکار است و درآمد و مهارت لازم برای اشتغال ندارد. خانه پدری با مشکلات خود و شاید آن هم نیست. جای خالی حمایت‌های اجتماعی خالی است. دری از درهای قانون باید وجود داشته باشد که حمایت کنند و حامی‌اش دولت و کانون‌های حمایت‌گر باشند. (در همین زمینه: عمده زنان مطلقه از قبول حضانت فرزندان احساس پشیمانی می‌کنند)

کار، آموزش و مسکن؛ نیاز زنان مطلقه

موحد به مشکلات زنان مطلقه اشاره کرد و ادامه داد: کار، آموزش و مسکن سه موردی است که در ایران برای زنان مطلقه نداریم. در ایران هرچه زنان باید برای جدایی و بزرگ‌کردن فرزند مشترک داشته باشند، از آنان گرفته شده و یا ندارند و از آن‌ها انتظار می‌رود تبدیل به شیرزنی متکی به خود و نفس و مبرا از خطا و والدی خوش‌رفتار و سالم شوند؛ اما چگونه؟! وظیفه دولت‌ها در حمایت از زنانی که کودکان امروز را به ثمر می‌رسانند، چیست؟ آیا وظیفه‌ای ندارد؟! تأمین یا کمک شایسته به زنان سرپرست برای داشتن زندگی امن و کمک به داشتن زندگی سالم فرزندان، کمک به داشتن جامعه‌ای سالم است.

حفظ عملکرد خانواده مهم‌تر از حفظ ساختار است

این روانشناس درباره وضعیت سایر کشورها تصریح کرد: کشورهای پیشرو در جهان که به درستی رابطه بین جامعه سالم و رشد کودکان سالم را دریافته‌اند، حمایت از زنان سرپرست را نه کمکی از سر منت و اکراه، بلکه به‌عنوان وظیفه‌‌ای بزرگ در اولویت فعالیت‌های حوزه اجتماعی خود قبول کرده‌اند.

در این کشورها خروج از دادگاه‌های طلاق به سمت کانون‌های حمایت‌گر است. در مرحله اول، والدین جداشده مجبورند ساعت‌های مشخصی مشاوره و درمان برای رودررویی درست با مشکلات خود بگذرانند. مرحله بعدی، داشتن مشاوره برای رفتار درست با فرزندان و چگونگی مشارکت و تقسیم وظایف والدگری بین آنان است.

روانشناسان معتقدند حفظ ساختار خانواده آن‌قدر حیاتی نیست که حفظ عملکرد مهم است. در طلاق ساختار به هم می‌خورد و زن و شوهر به بیگانه‌هایی برای هم تبدیل می‌شوند که همچنان نقش پدر و مادری دارند. والدین باید بیاموزند که پس از طلاق در دسترس فرزندان باشند.

در تمام متون روانشناسی بعد از طلاق، والدی که رفته است، باید در دسترس باشد و در طول هفته باید در کارهایی با مادر مشارکت کند. شما در ایران چند درصد از این والدها را می‌بینید؟!

امید به آرامش پس از طلاق سراب است

موحد با اشاره به ادامه دعوای زوجین پس از طلاق گفت: بسیاری از بچه‌های طلاق می‌پرسند چرا پدر و مادر من بعد از جدایی همچنان دعوا می‌کنند؟ تحقیقات نشان داده است که در ایران زوجین پس از جدایی همچنان دعوا می‌کنند که این آسیب است.

عموماً کودک در کنار مادر می‌ماند و مادر بسیار درگیر مشکلات است؛ مشکلاتی که انگار فقط برای خودش است، نه برای جامعه و نه حتی پدر. پدر می‌تواند به‌راحتی مخارج فرزند را تأمین نکند؛ زیرا با هر بار عدم پرداخت، مادر باید به دادگاه مراجعه کند و عموماً منصرف می‌شوند. حتی اگر مخارج فرزند را پرداخت کند، به شیوه‌های دیگری مادر را آزار می‌دهد.

ضرورت ارایه خانه به زنان مطلقه دارای فرزند

این فعال حوزه زنان در مورد مشاوره‌های پیش از طلاق اظهار کرد: اخیراً دادگاه‌ها پیش از طلاق زوجین را به دفتر روانشناسان می‌فرستند تا چند جلسه مشاوره بگیرند، اما این موضوع برای این است که آیا می‌توانید با یکدیگر زندگی کنید و برای پیشگیری است، اما زمانی که تصمیم گرفتند طلاق بگیرند، دیگر کاری با آن‌ها ندارند و عموماً این جلسات به صورت فرمالیته است.

در ایران ترمیم زندگی بعد از طلاق کاملاً برعهده فرد است

او با بیان این‌که طبق تجربه‌های خود در ایران ترمیم و بازسازی اداره زندگی بعد از طلاق برای زنان که قشر آسیب‌پذیر هستند به عهده خودشان گذاشته شده است، گفت: این موضوع منشأ آسیب‌های دیگر است. کاهش عواقب طلاق به عهده کدام ارگان است؟ اگر این مسئولیت‌ها درست تقسیم می‌شد، شاید شاهد برخورد مسئولانه‌تر و علمی‌تر بودیم.

بیشتر زنان پس از طلاق، سراغ دستکاری ظاهر خود می‌روند

موحد گفت: جنس بازسازی زندگی بعد از طلاق در جامعه ما بسیار محدود و آسیب‌زاست. مطالعات شخصی من در شهر تهران نشان می‌دهند 90 درصد زنان بعد از طلاق بدون ترمیم روح و روان خود و بدون پرداختن به مهارت‌های جدید برای گذران زندگی خود سراسیمه سراغ دستکاری ظاهر و جسم خود شتافتند.

آنان چنان سراسیمه هستند که از دسترس‌ترین شیوه‌های خوددانسته برای تضمین آینده و فرزندان خود توسط مردی دیگر استفاده می‌کنند. اگر امنیت مالی زنان سرپرست به تمامی و به روش محترمانه توسط ارگان‌های مربوطه رفع شود، راه بسیاری از آسیب‌ها بسته می‌شود.

علت طلاق را نیافته‌ام!

به نقل از مهرخانه، در ادامه آقاجانی با تأکید بر این‌که کلمه طلاق مظلوم واقع شده است، گفت: در حدود 80 درصد پروژه‌های ارشد و دکتری که داوری کرده‌ام، نتوانستم علت طلاق را بیابم و هرچه به‌عنوان علت طلاق بیان شده، بهانه طلاق بوده است. در 86 درصد طلاق‌هایی که در طول 20 سال ثبت شده، افراد سر سفره عقد احساس می‌کردند باید جدا شوند. تصور می‌کنم به دلیل تحولات خانواده شکل ازدواج‌ها نیز عوض شده و در نتیجه نیازهای ازدواج نیز تغییر کرده است.

براساس آمار ثبت احوال در هر یک ساعت، 18 طلاق ثبت شده است. 40 درصد ازدواج‌ها در کشورهای آسیایی بین 17.5 تا 19 سال است. این آمار با توجه به طبقه خانواده‌ها نیز متفاوت است. مثلاً در مناطق 18 و 19 دختران در سن راهنمایی ازدواج می‌کنند، اما در طبقات متوسط رو به بالا، نوع ازدواج تغییر می‌کند. پس ازدواج با طبقه و درآمد خانواده‌ها مرتبط است.

نقش اقتصاد در سیاست‌های ازدواج

او به تأثیر مسکن در تسهیل ازدواج اشاره کرد و گفت: عاملی کلیدی که می‌تواند سیاست‌گذاری را در آینده برای کاهش طلاق و تسهیل ازدواج‌ها فراهم کند، مسکن است، اما مسکن در جامعه ما تبدیل به امری تجاری شده است. یکی از موضوعاتی که دولت باید به آن توجه کند، تسهیل مسکن است.

جامعه ما روستایی- عشایری بوده و به دلیل نیاز نظام سرمایه‌داری برای فروش کالاهای‌شان به شهر، ساخت این جامعه را تغییر دادند. در ساخت جامعه روستایی، شغل هم وجود دارد، اما در جامعه شهری شغل از بین می‌رود و درآمد نیز کم می‌شود. تورم اگر پایین بیاید و یک رقمی شود، یعنی من می‌توانم به‌راحتی در تهران مسکنی با 10 میلیون تومان ودیعه و 600 هزار تومان کرایه اجاره کنم.

بنابراین ساخت مسکن کوچک و ارزان‌قیمت با توجه به شرایط بومی جامعه ما توصیه می‌شود؛ به‌طوری‌که افراد بتوانند با درآمدی حداقل ازدواج کنند. سیاست‌گذاری‌های ازدواج را نمی‌توان جدای از مسائل اقتصادی دید.

کم‌رنگ‌شدن ازدواج همسان‌همسری

این استاد جامعه‌شناسی با تأکید بر این‌که ازدواج همسان‌همسری کمرنگ شده است، اظهار کرد: در نتیجه کم‌رنگ‌شدن ازدواج همسان‌همسری، هسران ارزش‌های مشترک ندارند؛ بنابراین نمی‌توانند یکدیگر را تحمل کنند. برتراند راسل اعتقاد دارد اساس زندگی زناشویی مدارا است.

ازدواج‌های مبادله‌ای باید کمرنگ شوند. در حال حاضر ازدواج‌ها بیشتر مبادله است. بسیاری از مواقع زنان و مردان که با هم ازدواج می‌کنند، نمی‌توانند یکدیگر را تحمل کنند.

آقاجانی درباره آمار طلاق‌ها بیان کرد: نکته بعدی این است که انتظارات جامعه از افراد بسیار زیاد است. نمی‌شود جامعه‌ای 100 درصد اخلاقی باشد. آمار طلاق‌ها نگران‌کننده نیست؛ زیرا تعدادی از آن مربوط به اعتیاد است و برخی مردان مخارج را تأمین نمی‌کنند. از طرفی تعداد ازدواج‌های جامعه بالاست. در سیاست‌ها نباید آرمان‌گرایی وجود داشته باشد. امروز گرایش به تجرد، گرایشی جدید است که روی زنان خانه‌دار تأثیرگذاشته و می‌گویند چقدر راحت هستند افرادی که ازدواج نکرده‌اند.

ساختار خانواده امروز مسئله باروری، تجرد، طلاق، شهرنشینی، اشتغال زنان و تحصیلات را تحت پوشش قرار می‌دهد و جالب است همان گروهی که حتی اشتغال هم ندارند، دوست دارند طلاق بگیرند؛ زیرا آگاهی زنان توسط تکنولوژی بالا رفته و دچار تعارض شدند. باید تعداد آمار ازدواج را بالا برد و تعداد طلاق را در حالت تعادل نگه داشت.

او به مقایسه وضعیتی بین ایران و شهر دوشنبه پرداخت و افزود: در شهر دوشنبه سنت این است که جامعه روستایی باشد و هرکسی ازدواج می‌کند اول به خانه پدرشوهر می‌رود. پس از مدتی ماندن در آن‌جا، اتاقی مجزا تهیه می‌کنند، اما این‌جا ساخت خانه تغییر کرده است. آپارتمان فضایی است که با فرهنگ ما تطابق ندارد. تجرد در قالب آپارتمان، کالاها، تکنولوژی و ... می‌تواند روی آثار طلاق مؤثر باشد. من فکر می‌کنم کشورهای دیگر اصلاً با ایران قابل مقایسه نیستند زیرا آن‌ها یک قانون به نام قانون مدنی دارند، اما ما سه قانون شرعی، عرفی که در برخی جاها محکم‌تر از قوانین شرعی است و قوانین مدنی داریم.

کاتالیزور عشق، نیاز ازدواج‌های امروز است

این جامعه‌شناس درباره تحقیقی روی 30 زن بیان کرد: 30 زنی که ازدواج مجدد کردند و دو فرزند داشتند را بررسی کردیم. آن‌ها گفتند ازدواج کردند و جدا شدند و مجدداً با افراد 10 تا 15 سال کوچک‌تر از خود ازدواج کردند. علت این موضوع را بررسی کردیم که چرا با این تفاوت سن ازدواج کرده‌اند و به این نتیجه رسیدیم که مبنای ازدواج اول این گروه عشق نبوده، اما آن‌ها افرادی بودند که می‌خواستند عاشق شوند. آن‌ها یک‌بار در 14-15 سالگی عاشق شده بودند و حالا فردی را پیدا کردند که تیپولوژی همان فرد را داشت. به نظر من ازدواج یک کاتالیزور به نام عشق کم دارد. اگر زنی همسرش را کمی دوست داشته باشد، به راحتی از او نمی‌گذرد. بنابراین باید مبنای ازدواج‌ها متغیرهای مختلفی باشد که یکی از آن‌ها عشق است.

انتهای پیام/

کدخبر: 365


السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
اللهم عجل لولیک الفرج
امید بانوان
System Advertise