سفرت به خیر اما ...
از سالهای نه چندان دور، از دورانی که خوب دیدن و عمیق نگریستن را یکایک افراد جامعه تا حد توان آموختهاند؛ این امر برای هر فردی مسجل شده که زندگی آنچنان معنای خاصی ندارد که آدمیزاد کنونی بخواهد برایش جان بدهد تا جانش ثانیهای بیشتر پا در زمین فعلی داشته باشد؛ اما بعضی حوادث و رویدادها وقتی در دور تکرار، پاندولوار، زنگ خطر را به صدا در میآوردند، جدا از معنا و مفهوم مرگ و زندگی، از نبودِ زیرساختهایی میگویند که در قبالِ از دست دادنِ آحاد جامعه؛ مسئولان، تنها خبر میدهند! شبیه حادثۀ تلخ واژگونی اتوبوس در استان آذربایجانغربی و از دست دادنِ دو فرزند جامعۀ رسانه...
زیر ذرهبین- امیدبانوان؛ خبر دردناکِ از دست دادنِ دو فرزندِ جامعۀ رسانه، در حالی چهارشنبۀ سیاهی برای حداقل، اصحاب خبر به وجود آورد که اخبار منتشرشده از سوی مسئولانِ ذیربط در این راستا، هماندازه با وسعت درد فقدان این دو عضو رسانه، غمانگیز است.
در این میان، استاندار آذربایجان غربی با پخش فیلمی به بیان این حادثه میپردازد و با صراحت لهجه اعلام میکند: «حادثه به دلیل شرایط فنی اتوبوس رخ داده است که معمولاً به صورت طبیعی از این اتفاقات زیاد داریم»!!
طبیعی جلوه دادنِ این امر از زبانِ مسئولان، به همان اندازه غیرطبیعی است که حمل و نقل جادهایِ کشور، سالهاست از نبودِ زیرساختهای مشخص در دورِ هشدار است و کارشناسانِ امر در این مجرا اعلام میکنند: طبیعی است!
برسد به دست استاندار آذربایجان غربی:
اهالیِ رسانه، دو عضو عزیزشان را از دست دادند اما شما دقیقاً اعلام نکردید، چه چیزی در این میان، طبیعی است؟ مرگ آدمها، اتوبوسهای قراضه یا حرفهای جاده خاکیِ شما!!
برای «مهشاد کریمی» و «ریحانه یاسینی»:
سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفهها، به باران
برسان سلام ما را ...
کدخبر: 5592